بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

شهادت امام حسن عسگری (ع)

مناسبت ها



Click here to enlarge



مراقبه‌کننده باید در روز شهادت امام عسکری(ع) به هر نحو که می‌تواند حضرت را زیارت کرده و به امام زمان(عج) تسلیت گوید و خیرات و برکاتی که از آن ناحیه ولی‌عصر(عج) بر مردمان خواهد رسید را متذکر شود.

میرزا جواد‌آقا ملکی تبریزی در کتاب ارزشمند «المراقبات» درباره سلوک و منش انسان در روزه هشتم ربیع‌الاول آورده است:

در روایت وارد شده است که شهادت امام ابی محمد حسن عسکری علیه‌السلام، در روز هشتم ربیع‌الاول روی داده است. در این خصوص برای مراقبه کننده شایسته است که در این روز محزون و اندوهگین باشد، به ویژه از این روی که صاحب مصیبت در این روز، حجت عصر و امام زمان، حضرت مهدی عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف است.پس با هر آنچه به نظرش می‌آید، آن حضرت را زیارت نموده و هر طور که مناسب می‌داند به امام زمان(ع) تعزیت و تسلیت گوید.

آنگاه به میمنت امامت آن امام همام (ع) به درگاه خداوند متعال شکرگذاری کند، و از غیبت آن امام و دوری‌اش اظهار تأثر کرده و عصر ظهور و فوایدی که از آن امر بر دین عاید خواهد شد و انوار و خیرات و برکاتی که از آن ناحیه بر مردمان خواهد رسید، متذکر شود.

 

 

امام حسن عسکری (علیه السلام) روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260  هجری، هنگام نماز صبح به شهادت رسیدند. ابن بابویه و دیگران گفته‌اند که معتمد عباسی آن بزرگوار را با زهر شهید نمود.

ابوسهل می‌گوید: "در محضر امام عسکری (علیه السلام) بودم که امام به خادم خود فرمود تا مقداری آب بجوشاند. پس از آنکه آماده شد، مادر حضرت حجت (عج) آن را برای امام (علیه السلام) آورد، همینکه خواست ظرف را به دست آن حضرت بدهد و حضرت بیاشامد،  دست مبارکش لرزید و ظرف به دندانهای پیشین ایشان برخورد کرد. امام ظرف را بر زمین گذاشت و به خادم خود فرمود: "داخل این اتاق می‌شوی و کودکی را به حال سجده می‌بینی، او را نزد من بیاور."

ابوسهل می‌گوید که خادم گفت: "من وارد اتاق شدم؛ ناگاه چشمم به کودکی افتاد که سر به سجده نهاده بود و انگشت اشاره خود را به سوی آسمان بلند کرده بود. به آن بزرگوار،  سلام کردم و آن حضرت پاسخ مرا داد و نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز، عرض کردم که امام عسکری (علیه السلام) می‌فرماید شما نزد او بروید. در همین هنگام مادر بزرگوارش آمد و دستش را گرفت و نزد پدر برد.

ابوسهل می‌گوید چون آن کودک به محضر امام حسن عسکری (علیه السلام) رسید و  سلام کرد، بر چهره‌ اش نگاه کردم، دیدم که رنگ چهره مبارکش روشنایی و تلالو دارد و موی سرش به هم پیچیده و مجعد و ما بین دندانهایش گشاده است. همینکه امام عسکری (علیه السلام) نگاهش به فرزندش افتاد، گریست و فرمود: "ای سید خاندان خود، مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‌روم." آن آقازاده ظرف آب را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه امام (علیه السلام) فرمود: "پسرم!، بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجت خدا بر روی زمین و تویی پسر و جانشین من و منم پدر تو، و تویی محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بنعلی بن ابیطالب (علیهم السلام) و پدر توست رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است. این عهدی است به من از پدرم و پدرهای طاهرین ...

و در همان هنگام بود که حضرت امام عسکری (علیه السلام) به شهادت رسید.




کتاب الغیبه،  شیخ طوسی (ره)