بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

باران

من نوشت




باز باران می زند

برتمام حس های خشکیده ام

قرار نبود که بنویسم

نه ! دیگر نه !

نمی خواهم بنویسم

نوشته هایی که از تو بویی ندارند

وتورا صدا نمی زنند

اما باران آمد

همش تقصیر او بود !

که دوباره به جوشش در آورد

تمام بغضهای فروخورده ام را !



حصاری کشیده ام

بین من و من !

بین تو  و من !

بین خدا ومن !

حصاری تیز و سهمگین

توان پریدن نیست !

هربار قصد سفری است

و نیت پروازی

بالهایم به خون می نشیند و

دوباره زمین گیر می شوم !



برای کسی که خبر از

لحظه دیگرش نیست

امشب را دعایی بکن

به وسعت تمام لحظه هایی

که بی   یاد تو سر کرد

و نفس کشید

و طلب مهر از غیر کرد !

دعایی بکن برای کسی که

دردهایش را نوشت

یا خواند یا گفت

ولی مرهمی پیدا نکرد !



دعایی بکن برای من ،برای او

   برای همه !

نظرات 7 + ارسال نظر
آرشید پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ http://arshid.blogsky.com/

سلام
و سپاس از جمع این همه زیبایی و مفهوم که نثار کردید .
اجرتان با صاحب مهر

سلام دوست گرامی
تشکر از همراهیتون. برای عرض سلام به وبتون سر زدم غیر قابل نفوذ بود !!

عباس صحرانورد شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ق.ظ http://adamyir.parsiblog.com/

با سلام درود
گرچه وصالش نه بکوشش دهند هرقدر ای دل که توانی بکوش
این بیت از حضرت لسان الغیب را به شما تقدیم می کنم

سلام
تشکر از لطفتون. موفق و پایدار باشید.

نقطه ی رهایی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ب.ظ http://noghteyerahayi.blogfa.com

هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه ، رحل اقامت بیفکند ؟...
و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا ،
و کدام انیسی از مرگ شایسته تر ؟
که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد ،
حسین که از من و تو شایسته تر است .


سلام دوست عزیز
آپم
منتظرحضورسبزتون هستم

التماس دعا...[گل][گل]

سلام
تشکر از همراهیتون. موفق باشید.

نسترن یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ق.ظ http://nastaran-amoozegar.blogsky.com

زیبا بود

ممنون دوست خوبم.

مریم یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ http:///


من از رقصیدن
دانه دانه های باران
که در خیال ام
دارند هوای جوشیدن
گله ها دارم نا وصف

همان خیال که بی تو
وهم است و سراپا
همه پوچی !

می گریزم از این خیال
تا در وادی یادت
پیدا کنم
گم شده های خویش ام را

دعایم کن دعایم کن
که من از این وادی
دور افتاده ام دور ..


سلام عزیزم .
نوشته ات دستامو به نوشتن خوند ..

زیبا و پر از شور بود نوشته ات . ممنونم .

سلام دوست مهربانم
نوشته هات سرا پا شور واحساسند و همیشه الهام بخش من هستند.
پایدار باشی.

افسانه یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:26 ب.ظ http://gtale.blogsky.com


می بخشم کسانی را که هر چه خواستند
با من ، با دلم ، با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا !
به من بیاموز در این فرصت حیاتم
آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند...

لطافت باران تقدیم تو
که در قلبت همیشه
برای گذشتن از نامهربانیها
جایی هست !

زیتون دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ق.ظ http://zatun.blogsky.com

سلام
سپاسگزارم ازنوشته بسیارارزشمندوگرانبهایت
کاش نظراتش رابرای نقدبازمیگذاشتی

سلام
ممنون از حضورتون. همیشه پذیرای نقدهای سازنده و راهنمایی های دوستان هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد