بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

عشق از نظر شهید بهشتی

اجتماعی


برادرها و خواهرها عاشق شوید،زندگی به عشق است.عقل به آدم زندگی نمی‌دهد.
عقل به آدم حساب می‌دهد که چه جور بهتر بخورد،چه جور بهتر بخوابد،چه جور بهتر پلاسیده شود،چه جور بهتر دل مرده باشد.عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعله‌ی زندگی را بر می‌افروزاند.
مسلمان عاشق است.عاشق خداست.عاشق حق است،عاشق عدل است.عاشق انسان شدن است.عاشق ملکوت است و دنیا با همه‌ی زیبندگی‌ها و فریبندگی‌ها برایش صرفاً میدان ساخته شدن و ره پیمودن به سوی آن معبود و معشوق جاودانه است.

نظم پایه تقوا

من نوشت


اینجا کوفه است و آقایی که در ساعت های آخر حیات هنوز دل نگران مردمش است و با حال نزار سفارش های آخر را می کند.


اوصیکم بتقوى الله و نظم امرکم


شما را و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آن‌ها مى‏رسد، به تقواى الهى و نظم در کارهایتان سفارش مى‌کنم.


مظلومانه زیست ومظلومانه به شهادت رسید و از قرنها قبل درد شیعیانش را خوب شناخت که مثل دو بیماری مسری دامن آنها را می گیرد. یکی : بی پروایی ونترسیدن از خدا و دوم : بی نظمی و بی مبالاتی در قول ، رفتار ، در اندیشه ودر زندگی .

اهمیت نظم در زندگی را مولای ما هزارسال پیش به ما گوشزد کردند ولی کسانی که حتی نام علی (ع) را نشنیدند و بویی از اسلام نبردند خیلی بهتر از ما در زندگی خود رعایت کردند و رسیدند به جایی که امروز می بینیم .

شاید بهترین محک برای پیروان ودوستداران علی (ع) این باشد که ببینیم چقدر خدا در زندگی آنها بزرگ و (من) کوچک است ؟

و چقدر نظم و تعهد در زندگی آنها جاری و ساری است ؟

مانند رهرویی که از ورای تاریخ این وصیت مولای  خود را شنید ، ترس از خدا در زندگیش جریان داشت و نظم شدیدی که مردم با رفت و آمد او ساعت هایشان را تنظیم می کردند و حتی فرزندش هم برای ملاقات با پدر باید از او وقت

می گرفت!!

او هم مثل مولایش مظلوم زیست و مظلوم به شهادت رسید .

بهشتی نام بود و بهشتی سیرت ! ملتی بود برای ملت ما و ناشناخته در میان مردم ما !





داستانهایی از زندگی شهید بهشتی

بعدا نوشت : با سپاس از همراهی همه دوستان که شوق نوشتن را مدیون آنها هستم. در این پست می خواستم از اهمیت نظم بگویم . به نظرم نظم پایه واساس همه کارهای ما در زندگی است و مقوله وسیعی از نظم محیطی تا نظم در افکار ،عادتها ، رفتار وحتی عبادت و تغذیه و آموزش ما را در بر می گیرد.شاید همه فکر کنند که عامل موفقیت انسان هوش ،امکانات و...باشد ولی با دقتی که در زندگی افراد موفق داشتم عامل اصلی  موفقیت آنها اول نظم وبرنامه ریزی در سایه توکل به خدا و دوم پشتکار بود. بقیه عوامل فرعی بودند !!