بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

مهمانی آب


می گویند هر وقت آب می نوشی بگو یا حسین(ع)،
این روزها که آب می بینی و نمی نوشی آرام بگوی یا اباالفضل(ع)




وارد مهمانسرای توشدم .با احترام مرا به سمت سفره ات را هنمایی کردند.

هنوز لقمه اول را نخورده بودم که شعری به زبان عربی توجهم را جلب کرد:


خوش آمدید ای مهمانهای من

اما برمن ببخشایید

زیرا که دستانی ندارم

تا از شما پذیرایی کنم


قطره های اشک چه نا چیز بودند در برابر عظمت وفای عباس !


نظرات 6 + ارسال نظر
رها تر از عشق چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ق.ظ http://pneshandar.persianblog.ir

سلام به وبلاگ پسران نشان دار هم سری بزن. اونجا می تونی رمان پسران نشان دار و سایه های مرگ رو رایگان دانلود کنی! نویسنده ش اعتقاد داره متفاوت ترین رمان ایرانه!! ولی خداییش قشنگه. من که از خوندنش لذت بردم. راستی به وبلاگ من هم سری بزن. injakasihast.blogsky.com

عاشق خدا پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ http://tartileghoran.blogfa.com/

سلام.برای ختم قرآن و صلوات منتظرتون هستم.
[گل] اللهم عجل لولیک الفرج[گل]
التماس دعا

رهرو عشق پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ

التماس دعا

محتاج دعای خیرتون دوست خوب

ری را جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ق.ظ

سلام

چقدر زشت است که محبت بزرگمردان تاریخ را دست آویزی قرار دهیم برای جمع کردن عده ای به دور خود و با به اصطلاح ریختن اشک تطهیر کنیم گناهانشان را...!!!

چه کسی دوست دارد بر مردگانش ضجه و مویه ببیند؟!

چه کسی دوست دارد وقتی مُرد از او بگویند که جنازه اش زیر اسبها له شده بود و ...

چه چیز را با چه چیز معامله می کنید؟

آیا برای اشکهایتان آنقدر قیمت قایل هستید که آن بزرگ مردان در مقابل اراجیفی که به اسم نوحه خوانده می شود بیایند و شفاعت کنند شما رو...

کربلا و عاشورای زنده را نمی بینید و ذکر مصیبت بر خاک بی جان آن بزرگ مردان می برید!!!!


وا اسفاااااااا...

ولی آنان با شما همان معامله را کرده اند که زندگی دنیاییتان شده عاقبت یزید...پس چرا در مرگ پدر و مادرتان که از سکته و سیگار و کارهای طاقت فرسا در بیمارستان و ...هر روزه می میرند ضجه و مویه نمی زنید ...چرا برای آرامش روح آنان نوحه نمی خوانید؟!

و اما این عکس برایم کلی معنا داشت ..کاسه ای که آب بر می دارد از دریایی که نه تنها تشنگی را برطرف نمی کند بلکه تشنگی می افزاید...

آب باید از سرچشمه باشد تا تشنگی برطرف شود...شما با توسل و شفاعت فقط به دریای آب شور اشکهایتان رسید ه اید.


(اینم نظر مرتبط)

ببخشید لحنم تند بود من هم محبت ابولفضل به دل دارم اما حرم او در دل است نه در خاک نامرد کربلا. همین.

سلام
درباره آب دریا باید بگم که جریان گلف استریم در دریای ما فعاله وآبش هم شیرینه شکر خدا!!!
اما جدا از طنز من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم از مصایب این بزرگواران سخن بگویم فقط باورهای شخصی خودم را می نویسم.
مرگ حق است وراهی است که همه بسوی آن می رویم ولی کیفیت آن ممکن است نه تنها یاد شخص را در حافظه تاریخ ثبت کند بلکه الهام بخش برای زندگی دیگران باشد.
بله پدر ومادر یا عزیزان ما می میرند
ولی هیچ مادری بدست همسایگان ودوستان دیروزش مورد تهاجم قرار نمی گیرد ، خانه اش به آتش کشیده نمی شود ، بچه اش سقط نمی شود در حالیکه غیر از یک مرد تنها وچند طفل یاوری ندارد در برابر هجوم کینه ها !
پدران ما می میرند
ولی هیچ پدری را قبل از سر بریدن تشنه لب نمی گذارند در حالیکه سه شبانه روز خانواده اش فریاد العطش سر می دهند ، فرزندانش را می کشند به جان وناموسش تعرض می کنند واز جسدش هم نمی گذرند چه کسانی ؟ نه یهودیها نه بی دینان کسانی که آب حیات را از دستان جدش نوشیدند وتا ابد رهین مزد رسالت او بودند.
هیچ پدری را اهل مسجد فرق نمی شکافند .دینداران زهر نمی دهند
دست وپا نمی برند وبه جنازه اش سنگ نمی اندازند.
عاشورا روضه ای است که باید تا ابد خوانده شود
زیزا که تجلی کل مصیبتهایی است که بربشر از آغاز خلقت تا نهایت آن وارد شده است چنان که در زیارت عاشورا آمده :لقد عظمت الرزیه وجلت وعظمت المصیبه بک علینا وعلی جمیع اهل الاسلام ...باشد که در وقت مصیبت وفراق عزیزان یاد مصایب حسین بیفتیم وتسکین بیابیم که درد ما در مقابل زجری که حسین کشید هیچ است.
عاشورا باید ظاهر شود در جامعه ما با تمام اهدافی که داشت امر به معروف ونهی از منکر، نماز اول وقت ،غیرت وناموس پرستی برای مردان وحیا وعفت برای زنان که اگر در دل بماند همان بلایی سرش می آید که بر سر قرآن آمد .متروک می شود ومهجور!
عاشورا باید فریادی شود سر دشمنانی که به ظاهر دوستند ودوستانی که دشمن شده اند تا منتقم آل محمد بیاید وسره را از ناسره جدا کند.
عاشورا روضه ای است که هر روز باید خوانده شود برای هر کس به شکلی!

ری را یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:00 ب.ظ

به قول خودتون احساسی بودن بده!

همه ما میدانیم که در کارناوال عاشورای ماها چه خبره...دختر پسرا دارن به هم شماره میدن و یه عده بازاری دارن مال حرامشان را به خون حسین تطهیر می کنن...و یه عده ای دارن عقده های موسیقایی و جلوه گری خود را در خیابانها به تماشای عموم می گذارند


قبلن میگفتن فلانی زده به صحرای کربلا اما برای شما از فرط احساسی شدن همه را برده اید به صحرای کربلا...سقط جنینی که آنقدر بزرگ شده که برایش نام انتخاب کرده اند و نام اغلب فرزندان ذکور شیعیان است! چه ربطی به کربلا داره...

مطمئنم اگر این احساسات در سپاه یزیدیان بود به ما میگفتن این چه پیامبری است که بعد مرگش همه اصحابش خائن شدند و زدند خانواده اش را ناکار کردند؟!

یا میگفتن این چه خانواده ای است که این مقدار کینه در دل اصحاب کاشته اند؟!

این چه شیعیانی هستند که نامه می دهند و بعد به امامشان تشنگی می دهند و ....؟!

روضه حسینی که شما میگین شده کاسه داغتر از آش است... وقتی دلمان به قرآن نمی سوزد که آن را از مهجوری در آوریم ....

اگر احساس را زنجیر کردید بعد به من منطقی بگویید روضه حسین چه فریضه ای است و از کجا آمده و نتایجش چیست؟!

به من بگویید که اصحاب محمد در تاریخ چرا گم شده اند و همه شدند دشمن اهل بیت؟

یکی ازین اصحاب برگزیده پیامبر را نام ببرید و بگویید در هنگامه جنایتها و خیانتها کجا بوده؟!

روضه هم مثل پدیده های دیگر اجتماعی آفتهایی دارد .ولی این دلیل نمی شود که اصل آن زیر سوال برود.
اگر همین ذکر مصیبتها وروضه ها نبود الان نه اسمی از حسین بود نه اسمی از امامان دیگر!
خاطره ای که برای خودم در کربلا اتفاق افتاد .بهمراه چند خانم دیگر ایستاده بودیم که کنار سر حضرت نزدیک ضریح دورکعت نماز حاجت بخوانیم .چند تا خانم هم نشسته بودند ویکی روضه می خواند وبقیه گریه می کردند .من به آن خانم گفتم :خانم ایجا که جای روضه خواندن نیست.اگر می شه جابدید ما نماز بخوانیم شما برید رواقهای مجاور..
خانمه گفت : عزیزم من روضه خون نیستم .اینا حرف دلمه .
بعد یکی از خانمهایی که ایستاده بود گفت : شما نباید اینجا به کسی بگی چطور زیارت کند یا عزاداری کند ؟هرکس به روش خودش با امامش راحت است.(البته به همین مضمون) .من صبح آمدم جانبود نماز بخونم الانم جانباشه دفعه بعد میام.
واقعا حرفش برای من درس بود!
حالا در عزاداریها هم نمی شه گفت هر کس پشت دسته راه می ره مشکل اخلاقی داره یا هرکس خرج می ده برای تطهیر پولش است بلکه باید حسن نظر داشت مگر خلاف آن ثابت بشه!

ری را سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:38 ق.ظ

سلام.


البته حرفشون برای من هم درس بود!


اینکه با توصیفاتی که گفتین اونجا هم مثل حرم امام رضا فعل زیارت ضریح بر فعل نماز افضل تر است و من یاد آیه قرآنی می افتم که می گفت نماز(عبادت) برخی در کنار کعبه مثل سوت زدنی است..و اینکه یادم باشه اونجا هم بت کده ای است. حرف دل زدن اونم با ضریح! گرچه بازهم می دانم نمی پذیرید و می گید نه اون با ضریح حرف نمیزنه داره با خدا حرف میزنه ..منم می گم به قول شما در صحن های مجاور برن اونجا هم خدا هست! و تازه چه گفتگویی بهتر از نماز...مگر اینکه عبادات من در آوردی بشه جایگزین نماز! یاد حرفهای عابدانه و عاجزانه زلیخا با بتش در فیلم حضرت یوسف افتادم!


من یه استدلال دارم و اینه که باطل خودش در ظاهر عریانش باطل بودنش رو آشکار می کنه و برام جالب بود این خاطره ای رو که گفتین که دقیقا مهر بطلان آشکاری بر بدعتهای نو ظهور در دین است. امام حسین زیر تیر دشمن نماز میخونه حالا یه عده در جواب امر به معروف شما حرفی میزنن کاملا چرت که شما رو امر به منکر می کنن!

سلام
ازیک اتفاق هر کسی بنابر مقتضای روحی وفکری خودش درس می گیره !
ان شاالله که این بحثها به ما کمک کنه که در امام شناسی خودمان بدون پیشداوریهای مغرضانه وبدنبال حقیقت باشیم ویادمان باشد که همان طور که افراط سم مهلک در شناخت حقایق دین است تفریط هم حس جهت یابی صحیح ما را مختل می کند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد