زمانی که خداوند تمام عظمت و قدرت خود را در آفرینش آدم به رخ کشید، همه
عرشیان از این همه شگفتی به فرمان الهی سر بر سجده آورده و در برابر عظمت
لایتناهی خضوع و خشوع خود را ابراز کردند . هنگامی که خداوند از شیطان
خواست که در برابر او تسیم شود ، عصیان کرد و حاضر به اطاعت و سجده نشد.
شیطان به آدم سجده نکرد و در برابر خدای بزرگ تکبر ورزید و از کافران
گردید. (1) او خود را برتر از موجودی خاکی دید به همین سبب از درگاه الهی
رانده شد و عذاب همیشگی خدا را برای خود خرید.
مرد را خودبینی و کبر و غرور می کند از درگه توفیق دور
آن چنان کز درگه قرب کریم دور شد ابلیس مردود رجیم
هر وقت سخن از کبر و غرور می شود، این داستان خودنمایی می کند. سرپیچی از
فرمان خدا و ایستادن در برابر او و تکبر در برابر مخلوقش شاید بزرگ ترین
نمونه خودخواهی است و برای همین همیشه در یادها می ماند.
ابتدا معنایی کلی از کبر را برایتان بیان می کنیم و بعد به سایر جنبه های آن می پردازیم.
کبر به معنی خودبینی و بزرگی کردن بر دیگران و عظمت فروشی است. تکبر هم به
همین معنا ارائه شده است اما شاید منظور از تکبر این است که خود را در
برزگی کردن و فخر فروشی به تکلف و سختی بیندازد. به عبارت ساده تر به زور
خودش را بزرگ بداند و خود را نسبت به دیگران برتر و بهتر ببیند در حالی که
چنین نیست.
هر فردی می تواند معنا و مصادیق کبر را به راحتی بیان کند. چون منظور از
کبر همان معنای همیشگی آن یعنی خود خواهی و غرور است که مطمئنا جلوه هایی
از آن را در خود و اطرافیانتان می بینید.
ابتدا چند نمونه از مصادیق کبر را از زبان رسول خدا (صلی الله علیه وآله
وسلم) بیان می کنیم و در ادامه به سایر موارد آن به طور خاص اشاره خواهیم
کرد.
روزی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر جمعی می گذشتند.
فرمودند: برگرد چه جمع شده اید؟
عرض کردند: یا رسول الله این دیوانه اینجا غش کرده است.
حضرت فرمودند: او دیوانه نیست. آیا می
خواهید به شما بگویم دیوانه حقیقی کیست؟ او کسی است که با غرور و ناز و
فخر فروشی راه می رود و متکبرانه می نگرد و شانه هایش را می جنباند.
نافرمانی خدا را می کند و با این حال آرزوی بهشت را هم دارد و از شر او
کسی در امان نیست و به خیرش (خیر رساندن به دیگران ) امید نمی رود. (2)
روزی ابوذر از صحابی رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) از ایشان درباره کبر پرسیدند.
حضرت فرمودند: کبر آن است که حق را
فروگذاری و به ناحق روی آوری و به مردم با این دید نگاه کنی که هیچ کس
آبرویش چون آبروی تو و خونش چون خون تو نیست. (3)
فکر کنم این سخنان زیاد به گوشمان خورده است ، اما مطمئنا به آن و مفاهیم
آن دقت نکرده ایم. سخنان لقمان حکیم. هنگامی که به پسر شفارش می کرد، به
او چنین فرمود:
" روی خود را به نخوت از مردم برمگردان و در
روی زمین با ناز و تکبر راه مرو که خداوند هیچ متکبر خودپسند و فخر فروشی
را دوست ندارد. (4)
درجات کبر
1. اولین و بزرگترین درجه کبر، کبر به خداوند بزرگ و عظیم شأنی است که خود کبیرترین است.
2 . کبر در برابر اوامر خدا
3. کبر در برابر انبیاء و اولیای الهی
4. کبر در برابر مخلوقات خدا
کبر در برابر خدا
گاهی ممکن است، انسان به مرحله ای از جهالت و غرور برسد که خود را مستقل
از خدا بداند. در واقع هستی خود را از خودش می داند و حاضر نیست خود را
تحت الامر خدا و مخلوق او بداند. گاهی ممکن است که خود را متصدی امور
بداند و به زبان ساده تر ادعای خدایی کند.
مثل فرعون که گفت:
"من پروردگار بزرگ شمایم "(5)
و حرف خود را چنین توجیه می کند:
" آیا برای من سلطنت و تصرف در ملک مصر
نیست و جمیع شوئون این مملکت از آن جمله جریان نهرهایی که از زیر قصر من
است مال من نیست؟" (6)
و در جایی دیگر بر مردمش می گوید:
"غیر از خودم برای شما خدایی سراغ ندارم." (7)
یا نمرود که حتی مرگ و زندگی را از آن خودش می دانست.
"من زنده می کنم و می میرانم." (8)
پیامبر اکرم (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند:
" آن که در قلبش به اندازه خردلی کبر و غرور باشد، وارد بهشت نمی شود. (9)
ذره ای کبر مانع از ورود به بهشت می شود. اینان که کوهی از ادعا و تکبر بودند؛ جایگاهشان کجاست؟
آن هایی که با تاریخ بیشتر آشناییت دارند، مطمئنا می دانند که محمدعلی باب هم از جمله کسانی بود که ادعای خدایی کرد.
کبر در برابر اوامر الهی
در این مرحله، فرد منکر خدا نیست؛ اما در برابر امر او تسلیم نمی
شود و تکبر می ورزد. برای مثال: می گوید به حج نمی روم، چون مشخص نیست چه
کسی فقیر است و چه کسی ثروتمند؟ و همه به یک چشم دیده می شوند.
یا نماز نمی خواند، چون سجده و تعظیم را در شأن خود نمی داند.
به هر حال ترک عبادت و سرکشی ازخدا از روی کبر و غرور، کفر و انکار ربوبیت
خدا است. و هر گناهی که از روی کبر و سرکشی از بنده سر بزند ، آمرزیده
نمی شود چون عین کفر است.
در دعای ابو حمزه ثمالی امام سجاد (علیه السلام) چنین می فرمایند:
" خداوندا زمانی که تو را گناه کردم، منکر
خدایی تو نبودم و امر تو را خوار و کوچک نشمردم و وعده عذاب تو را سبک
نگرفتم و خود را از روی سرکشی در معرض قهر تو قرار نداده ام لیکن گناهی
بود که از من سر زده؛ نفسم برایم جلوه داد و فریبم داد و هوای من بر من
غالب شد."
در اینجا باید نکته ای را متذکر شویم.
دعا کردن هم نوعی عبادت است . در واقع به هنگام دعا، ما با التماس به
درگاه خداوند رفته و نیازمندی و عجز خود را به او نشان می دهیم؛ اگر فردی
دعا را از روی کبر ترک کند ، کافر است . زیرا کسی که دعا را ترک می کند ،
یعنی خود را وابسته به خدا نمی داند و احساس نیاز به او ندارد و خدا را
سزاوار پرستش نمی داند ؛ چنین فردی در واقع به خدای خود کافر شده است.
خداوند در سوره اعراف می فرمایند:
"بی تردید درهای آسمان بر روی کسانی که آیات و نشانه های ما را تکذیب
کردند و بر آن ها تکبر ورزیدند ، گشوده نمی شود و آنان هرگز به بهشت در
نمی آیند ..... "
کبر در برابر انبیاء و اولیای الهی
کبر در برابر انبیاء خداوند و ائمه ( علیهم السلام) بدین معناست که، خود
را بالاتر و شایسته تر از آنان بپنداریم و آن ها را سزاوار مقامی هستند
ندانیم و به همین سبب از آن ها اطاعت نکنیم.
برای مثال فرعونیان در برابر حضرت موسی و هارون (علیهم السلام) چنین گفتند:
" آیا به دو بشری که مثل ما هستند ایمان بیاوریم ، درحالیکه بر ما برتری ندارند. " ( 10)
یا تکبر قریش در برابر رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) می گفتند:
"او جوانی یتیم است و چون جاه و مال ندارد
سزاوار پیامبری نیست . چرا قرآن بر کسی که شکوه و جلال ظاهری دارد ( ولید
بن مغیره و ابو مسعود ثقفی ) نازل نشد ، تا ما از آن پیروی کنیم؟" (11)
تکبر در برابر انبیاء و ائمه (علیهم السلام)، عین کبر در برابر خداست .
تکبر در برابر نمایندگان انبیاء و اولیای خدا ، عین تکبر در برابر خود
انبیاء است .
کبر در برابر بندگان خدا
غرور و خود خواهی نسبت به مردم می تواند از چند چیز نشأت بگیرد. می توان آن را به این صورت دسته بندی کرد:
کبر به واسطه ایمان و عقاید و یا بر عکس کبر به واسطه کفر و جهالت:
مثل افرادی که خود را بنده معتقد و شیعه می دانند و فقط این ابزاریست برای
بیان و کوچک کردن سایرین. یا برعکس، افرادی که خود را وابسته به هیچ دینی
نمی دانند و این برایشان یک افتخار و مهر روشنفکریست!
کبر به واسطه عبادات و مناسک و یا کبر به واسطه گناهان
مثل کسی که نماز اول وقت خود را دلیلی بر ممتاز بودن خود می داند.
یا کسی که از داشتن دوستی از جنس مخالف و داشتن رابطه ای نامشروع با آن را
خیلی با آب و تاب و با افتخار برای دوستانش تعریف می کند.
کبر به واسطه صفات خوب و پسندیده و یا کبر به واسطه صفات بد و ناپسند
مثل آدم هایی که بخاطر بخشنده بودن و یا صبرو یا مهربانیشان، همه
اطرافیان خود را می کوبانند و یا فردی که از عنق بودن خود و اینکه کسی را
تحویل نمی گیرد، احساس رضایت دارد و آن را یک افتخار برای خود می داند!
کبر به واسطه نسب و مال و جاه و مقام و ....
پی نوشت:
1.سوره بقره آیه 34
2. بحارالانوار جلد 15 صفحه 125
3. بحارالانوار جلد 77 صفحه 90
4. سوره لقمان آیه 18
5 . سوره نازعات آیه 24
6. سوره زخرف آیه 5
7. سوره قصص آیه 38
8 . سوره بقره آیه 260
9. سفینة البحار ماده کبر به نقل از کتاب آیه های زندگی
10. سوره مؤمنون آیه 49
11 . سوره زخرف آیه 32
امیدوارم خدا این صفت زشت رو از هممون دور کنه
این قسمت خیلی برام جالب بود
( به حج نمی روم، چون مشخص نیست چه کسی فقیر است و چه کسی ثروتمند؟ و همه به یک چشم دیده می شوند.
یا نماز نمی خواند، چون سجده و تعظیم را در شأن خود نمی داند. )
واقعا آدم هایی با همچین عقایدی وجود دارن؟
خیلی ها هستن که خدارو قبول ندارن اما این تفکر برام عجیب بود
سلام دوست خوبم
به نظرم کسانی که در انجام هر کدام از تکالیف الهی کوتاهی می کنند به یک نوع کبر مخفی دچارهستند.
مثلا می گویند : تا نفهمم فلسفه نماز وروزه چیه انجام نمی دهم.
یا چرا حجاب فقط برای خانمها است برای مردها نیست؟به حجاب اعتقاد ندارم.
چرا ارث برای مردها دوبرابر زن ها است یا...
یک مورد جالب که خودم تازگی با آن روبه رو شدم یکی از دوستانم با آرایش ولاک نماز می خواند و خیلی برداشت های شخصی در دین که در واقع این پیام را دارد که نعوذ بالله عقل ما بیشتر از مصالحی است که خدا برایمان واجب کرده است واین همان معنی کبر وگردنکشی در مقابل خداوند است که اگر درمان نشود به بی دینی کامل می انجامد.
ممنون از توجهتون. موفق وپایدار باشید.