بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

لـوح زنـدگی را چگونـه بخوانیـم ؟!

اجتماعی


مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگی‌اش رسیده بود،

 کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد :(تمام اموالم را برای خواهرم می‌گذارم نه برای برادر زاده‌ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران.)

اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و
آنرا نقطه گذاری کند. پس تکلیف آن همه ثروت چه می‌شد؟
بنابراین :
برادر زاده او تصمیم گرفت. آن را اینگونه تغییر دهد:
"تمام اموالم را برای خواهرم می‌گذارم؟ نه! برای برادر زاده‌ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران."


خواهر او که موافق نبود آن را اینگونه نقطه‌گذاری کرد :
"تمام اموالم را برای خواهرم می‌گذارم. نه برای برادر زاده‌ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران."


خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد و آن را به روش خودش نقطه‌گذاری کرد:
"تمام اموالم را برای خواهرم می‌گذارم؟ نه. برای برادرزاده‌ام؟ هرگز. به خیاط. هیچ برای فقیران."


پس از شنیدن این ماجرا فقیران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام کنند:"تمام اموالم را برای خواهرم می‌گذارم؟ نه. برای برادر زاده‌ام؟ هرگز. به خیاط؟ هیچ. برای فقیران."

نکته اخلاقی :


در واقع زندگی نیز این چنین است‌:

او که همان آفریدگار ماست، نسخه‌ای از هستی و زندگی به ما می‌دهد
که در آن هیچ نقطه و ویرگولی نیست و ما باید به صحیح ترین روش آن را نقطه‌گذاری کنیم.
و بی گمان از زمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاریها دست ماست ...
باید به این نکته توجه داشته باشیم که :


"فارغ از اعتقادات مذهبی و یا غیرمذهبی به جهان هستی و زندگی، از علامت تعجب تولد تا علامت سوال مرگ، همه چیز بستگی به روش نقطه‌گذاری عقلانی ما و نگاه ما به چگونگی زندگی دارد"

نظرات 6 + ارسال نظر
ری را شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام.

مطلب بسیار ارزنده و عمیقی بود... خیلی وقت بود که متن جالبی نخونده بودم! البته هنوز در قرآن دارم با این نقطه و ویرگول ها ور می رم که مبادا برداشتی بشه بکرد که به حقیقت نزدیکتر است و ما از آن غافلیم ... گرچه تشخیص حق بودن هم صرفا با خود اوست و ما فقط باید زوایای پنهان لوح را در یابیم.

باز هم ممنون.

سلام
این داستان من را به یاد رابطه جبر واختیار انداخت که هنوز بحث چالش انگیز بشریت است که بالاخره ما در رقم زدن سرنوشت خود اختیاری داریم یا اینکه همه چیز دست خداست وما مجبور به این زندگی و تحمل همه خوبی وبدی آن هستیم. شاید این تعبیر زیبا باشد که با اینکه لوح زندگی ما شاید سالها قبل از تولدمان نوشته شده باشه ولی نقطه گذاری آن که همان تصمیم ها ی بزرگ وکوچک و اعمالمان است همه بدست خودمان می باشد که در تغییر سرنوشتمان از بهشت تا جهنم موثر است.
از حضور وهمراهیتون تشکر بسیار.

مریم یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ق.ظ http:///

سلام دوست عزیزم.

مطلب دوست داشتنی و تامل برانگیزی بود .. مرسی واقعا ..

فاصله ی بین زندگی و مرگ .. حکایت هایی که بوده اند از ازل در سرنوشتمان ... و پیوند دادن این سرنوشت با خوبی ها ! تنها با یاری حق و با استفاده از عقل امکان پذیر است و بس !

سلام دوست خوبم
ممنون از توضیح زیبایی که دادی .موفق باشی !

زیتون دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ق.ظ http://zatun.blogsky.com

سلام
واقعا سخن حکیمانه ای بود سبب تفکرمیشود

حسلام
تشکر از حضورتون.پایدار باشید.

زهرا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ب.ظ

سلام رها جان
محشر بود
یاد این شعر افتادم،البته نقطه ی اشتباهی اینجا با نقطه و ویرگول های داستان فرق داره
از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند

پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند

ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند

یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند

سلام
زهرا جان
شعر واقعا زیبایی بود.مخصوصا این بیتش:
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند
درست گفتی .خیلی وقتها درست زمانیکه فکر می کنی خیلی داری خوب پیش می ری و رابطه ات با خدا پیشرفت کرده در همون نقطه گیر می کنی وبا سر زمین می خوری!در این مواقع فقط باید بگی خدایا رحمم کن !رحم !که جز تو کسی رو ندارم.

محمد سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://p30rank.ir/signup.php?ref=1087884

با سلام شما با استفاده از بازید خودکار و بازدید دستی در سیستم تبادل ترافیک در طول روز قادر خواهید بود سایت های خود را 24 ساعت در روز, 7 روز هفته و 365 روز در سال مورد بازید قرار دهید فقط کافی است به لینک زیر رفته و ثبت نام کنید http://p30rank.ir/signup.php?ref=1087884

گمنام چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ق.ظ http://yousofe-zahra.mihanblog.com



دست به دامن خدا که می شوم ، چیزی آهسته درون من به صدا می آید که نترس . . . !
از باختن تا ساختن دوباره فاصلهای نیست . .

سلام بزرگوار
ممنونم از حضور سبزتونالتماس دعای فرج

سلام
ممنون از همراهیتون. موفق وموید باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد