مذهبی
امیرالمومنین می فرمایند که خداوند به حضرت رسول فرمود:
یا أحمد إن العبد إذا جاع بطنه و حفظ لسانه علمته الحکمة
و إن کان کافرا یکون حکمته حجة علیه و وبالا
و إن کان مؤمنا
تکون حکمته له نورا و برهانا و شفاء و رحمة فیعلم ما لم یکن یعلم و یبصر ما لم یکن یبصر
فأول ما أبصره عیوب نفسه حتى یشتغل بها عن عیوب غیره
و أبصره دقائق العلم حتى لا یدخل علیه الشیطان من موضع و أبصره حیل الشیطان و حیل نفسه حتى لا یکون لنفسه علیه سبیل...
(الوافی ج 26 ص 151)
خداوند به رسول خدا فرمود:
ای احمد
اگر بنده ی من شکم و زبانش را کنترل کند و حفظ کند، به او حکمت را تعلیم می دهم
اگر آن بنده کافر باشد، آن حکمت علیه خودش حجت خواهد بود و وبالش خواهد شد (در روز قیامت)
اما اگر مومن بود
آن حکمت را برایش نور و برهان و شفا و رحمت قرار میدهم پس آنچه را که قبلاً نمی دانست می فهمد، و آنچه را قبلاً نمی دید میبیند.
پس اولین چیزی که او را بدان بینا میکنم عیوب نفسش است تا آنچنان مشغول آنها شود که از عیوب دیگران باز ماند
و او را به دقایق نکات علمی بینا می گردانم تا اینکه شیطان بر او مسلط
نگردد و او را نسبت به حیله های شیطان و نفس بصیر می کنم بر او تسلط پیدا
نکنند...
حدیث حاوی نکات بسیار عظیم و حیرت انگیزی است که سعی میکنم در حد وسع اندکم مقداری از آن را تقدیم کنم
اول اینکه تصریح دارد که حکمت را خدا عنایت میکند و اکتسابی نیست!!!!!!!!!!!
البته مقدماتش دست ما است اما خودش نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوم اینکه می فرماید مهمترین نشانه ی اینکه خدا به کسی حکمت داده این است که بینای عیوب خودش می شود!!!
اما مهمتر از آن کیفیت آن است
چنان عیوب خود را در مقابلش نمایان میبیند که از دیدن عیوب دیگران فارغ میشود!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکی از مهمترین وجوه تمایز ما و انسانهای حکیم همین است
که ما گرچه بعضاً عیوب خود را هم میبینیم اما ماشالله ماشالله عیوب دیگران رو هم خوب جلوی چشمامون هست!!!
اما
همونطور که در این حدیث شریف هم مشاهده می فرماید انسان حکیم چنان در عیوب
خود غرق میشود که دیگه فارغ میشود از عیب جویی و دیدن عیوب دیگران!!!
البته آثار حیرت انگیز دیگری هم در متن حدیث برای حکمت ذکر شده است که توضیحش در اینجا نمیگنجد!!
اما قصه ی ما به همین جا ختم نمیشود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تا انسان به عیوبش واقف نشود کبر از قلبش خارج نمی شود!!!!!!!!!
تا کبر از قلبش خارج نشود، خشوع به قلبش وارد نمی شود که خشوع و کبر دو ویژگی متضاد است!!!!!!
تا خشوع به قلب انسان وارد نشود، یقین به قلب انسان وارد نمی شود(( (امام صادق علیه السلام:
لَا یَقِینَ إِلَّا بِالْخُشُوع
یقین جز با خشوع بدست نمی آید
"تحف العقول، النص، ص: 304"
تا
یقین به قلب انسان وارد نشود ایمانش مستودع است و مستقر نیست و به قول
معروف در پیچ و خم امتحانای جوندار ایمانمون میپرّه !!!!!!
امیرالمومنین امام على علیه السّلام فرماید:
غایة الایمان الإیقان.
نهایت ایمان یقین است.
زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه بحار الأنوار)، ص: 922
و در این حدیث نورانی راهکار بدست آوردن حکمت را که در نهایت منجر میشود به ایمان راسخ چه چیز معرف میکند؟
بله
کنترل شکم و زبان!!!!!!!!!!!!!
شدت کاربردی بودن و عظمت و مفید بودن این حدیث این است که یک دستور العمل
بسیار کاربردی به انسان میدهد برای کسب حکمتی که مقدمه ی واقف شدن به عیوب
است
و واقف شدن به عیوبی که مقدمه ی خروج کبر است
و خروج کبری که مقدمه ی ورود خشوع است
و ورود خشوعی که مقدمه ی ورود یقین است
و ورود یقینی که مقدمه ی تبدیل ایمان مستودع به ایمان مستقر و راسخ است!!!! إن شاء الله
مولا علی در خطبه 176 فرموده اند:
وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى [یَخْتَزِنَ] یَخْزُنَ لِسَانَهُ ...
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلوات الله علیه:
لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ
وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُه
به خدا قسم هیچ بنده ی با تقوایی را نمی بینم که از تقوایش بهرهمند گردد مگر آنکه زبان خود را حفظ کند
و همانا از رسول خدا صلوات خدا بر او باد فرمود:
ایمان بنده درست نمی شود تا وقتی که قلبش درست نشود
و قلبش درست نمی شود تا زمانی که زبانش درست نشود
همانطور که مشاهده میکنید
این هم دقیقاً بیان دیگری است از همین سیکلی که به طرق مختلف بیان فرموده اند
راه خیلی عجیب نیست
کو رونده اش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منبع : سایت بیداری اندیشه
مهربان پروردگار من؛
می دانم حتی دست خالی برگشتن از درگاهت؛
«بی حکمت» نیست ...[لبخند][گل]
--------------------
سلام خوب بزرگوار ... خدا قوت.
در پناه حق،موفق باشید.[گل]
سلام برادر
از خدا علمی می خواهم که همراه معرفت باشد تابه حکمت نداشته هایم راضی باشم و بر نعمت داشته هایم شاکر !
موفق و موید باشید.
سلام رها جونم
ممنون که سر زدی عزیزم
ازت متشکرم
سلام دوست عزیز
خواهش می کنم.
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هر کسی میخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد
شرط وارد گشتن شستشوی دلهاست
شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی میکوبم
و به یادش با قلم سبز بهار مینویسم
ای دوست خانه دوستی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
خانه دوست کجاست؟
سلام عزیزم ممنونم از حضورت
واقعا وبت بهاری بی خزان و بسیار زیباست
شاد باشی گلم
سلام دوست خوبم
که با این شعر زیبا از راه رسیدی . به امید دوستی پایدار وماندگار !
ممنون رها جججوووووووووووووووووووووووووونی
خخخخخخخخخییییییییلییییییی خوشحال می شم وقتی سر می زنی عزیزم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام دوست عزیز
من هم از بودنت خیلی خوشحالم.