بوی زرشک و زعفران به خلوت پیاده ها می وزید و مسیر رفتن را عطر خاطره ها هموار می کرد .
از میدان شهدا تا حرم تنها وسیله رفتن شوق پاهای پیاده بود و بیتهای این شعر چقدر با احوالم جور بود !!
این راه اگر خاره و خارا بطلب !
گر قابل آبله است این پا، بطلب
(دست از طلب ..) آه، فال خوبی آمد
یعنی ته مطلب اینکه آقا ! بطلب
مرغ خیال پر کشید تا عظمت خلفای بنی عباس ! آنجا که هارون بر پشت دراز می کشید و به ابرهای
آسمان می گفت : ای ابرها ! به هر کجا می خواهید بروید که آنجا ملک هارون است!
آنجا که مامون سرمست از باده خلافت روح لطیف شما را به زنجیر کشید و برکارهای نامشروعش
مهر بهترین آفریده خدا را زد !
حالا هر کدام در زیر عظمت نام شما محو شده اند و هیچ نام ونشانی از زندگی پرطمطراقشان نیست !!
در عوض هر روز که می گذرد صحن و سرای ضامن آهو زیباتر و باشکوه تر می شود و هربار نگاهم
بیشتر گم می شود در هندسه منظم آیینه کاریها و نقش ها و اسلیمی ها ! خانه ای از بهشت که
مهمانی اشک و آب همیشه در آن جاری است ،آب سقاخانه و اشک های بی ریای زائرها !
امروز همه با هم مهربان بودند و گل وشیرینی بهم تعارف می کردند . هرکس بخاطر رضای تو می
کوشید : یکی از زائران پذیرایی می کرد ، یکی صلواتی واکس می زد و یکی سعی می کرد که حداقل
امروز شاد باشد و از دیگری نرنجد !!
و من به این می اندیشیدم که اگر یک روز می توان خوب و مهربان بود و با دیگران شادی ها را تقسیم
کرد و از رنجها کاست ، چرا هر روز نتوان ؟
اگر روز تولد امامی آنقدر زیباست ، اگر امام مهربان بیاید چه می شود؟
و من از امروز منتظرم تا آن روز – از کنار همین چلچراغها و همین صحن های باشکوه ! از روز تولد تو تا
تولد تمام بشریت همچنان منتظر خواهم ماند !
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
[گل]
سلام
ممنون و سپاسگزارم ازحضور پر مهر و ارزشمندت
منو به خاطر تاخیرم عفو کنید...
[گل][گل]
نزدیکترین راه برای رسیدن به هدف، شاید بهترین راه باشد اما لزوماً بیخطرترین و مطمئنترین راه نیست.
[گل][گل][گل]
خدایا !
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و
من به شانس نسبتش دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد
و مقصر تو را دانستم
مرا ببخش!
سلام و سپاس از حضور ارزنده تان !
[گل]
به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد . ارد بزرگ
[گل]
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
.این بر شما ارزشی نویس عزیز مبارک.
عید قربان به حقیقـت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویـر دل ما ، نعمت باران آمد . . .
عید شما هم مبارک !