بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

از وسط برو



                            

یک نفر از پشت سر صدام زد، صدا خیلی آشنا بود، ولی هر کاری کردم صاحب صدا را نشناختم. با هم دست دادیم ... و احوالپرسی کردیم بعدش هم یارو گفت:

 - دارم از «وسط محله میام ... رفته بودم پیش دکتر.»

 - خدا بد نده !

 - وسط سرم یک جوش زده بود، جوش چرکی ... .....

..... - ان شاءالله خوب می شه، چیزی نیس.

 

ادامه مطلب ...

غلام پیر مغانم

آیت آللّه سید ضیاالدین درى استاد علوم منقول و معقول، یکى از وعاظ وارسته و برجسته تهران بود، در شبهاى دهه آخر محرم در یکى از مساجد تهران منبر مى‏رفت، جوانى از او پرسید: منظور و مراد حافظ در این شعر معروفش چیست که مى‏گوید :


غلام پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ
چرا که وعده تو کردى و او به جا آورد

 


مرحوم درى پاسخ داد: حضرت آدم (علیه السلام) از خوردن گندم در بهشت منع شد، وعده داد از آن نخورد،ولى به وعده خود وفا نکرد و از آن خورد و از بهشت رانده شد، ولى حضرت على (علیه السلام) در تمام عمر از گندم غذایى تهیه نمود، با این که خداوند اورا منع نکرده بود، و نه عهد با خدا نموده بود که از آن نخوردپیر مغان در شعر مذکور، حضرت على (علیه السلام) است، به منظور ازشیخ آدم (علیه السلام) است .
 یعنى: غلام على (علیه السلام) هستم، اى آدم از من نرنج، زیرا تو وعده نخوردنگندم به خدا دادى، ولى على (علیه السلام) به آن وعده وفا کرد.

مرحوم سید ضیاء الدین در آخر همان سال ازدنیا رفت، درست در سال بعد در همان شب از شبهاى دهه آخر محرم همان جوان سؤال کننده، در عالم خواب مرحوم سید ضیاء الدین را دید، که نزد آن جوان آمد و گفت، تو در سال گذشته از من در مورد شعر معروف حافظ پرسیدى ، و من آن گونه پاسخ دادم، که منظور از پیرمغان، على (علیه السلام) است و منظوراز شیخ آدم (علیه السلام) است، ولى وقتى که به عالم برزخ آمدم شرح آن به معنى دیگر برایم کشف گردید و آن اینکه:

مراد از شیخ، حضرت ابراهیم (علیهالسلام) است، و مراد از پیر مغان امام حسین (علیه السلام) است، و منظور ازوعده، ذبح اسماعیل (علیه السلام) فرزند ابراهیم (علیه السلام) است، که حضرت ابراهیم (علیه السلام) وعده وفاى قربان کردن اسماعیل (علیه السلام) را به خدا داد، ولى حقیقت وفا را امام حسین (علیه السلام) در کربلا باشهادت فرزندش حضرت على اکبر (علیه السلام) متحقق نمود بنابراین معنى شعرچنین است : غلام امام حسین (علیه السلام) اى ابراهیم (علیه السلام) از من نرنج، زیرا تو وعده قربان دادى اما امام حسین (علیه السلام) به آن وعده تحقق بخشید.
آن جوان فرداى آن شب، به مجلس سوگوارى امام حسین (علیهالسلام) آمد و خواب خود را براى مردم بیان کرد، شور و هیجان شدیدى در آنمجلس پدیدار شد.  

 

 

 

منبع گروه نور آسمان 

ادبیات طنز

عبید زاکانی
نام اصلیخواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی
زمینه کاریشاعر و نویسنده
ملیتایرانی پرچم ایران
زادروز701 هجری قمری
توابع قزوین
مرگ۷۷۲ ه.ق ذکر شده
اصفهان یا بغداد
جایگاه زندگیقزوین، بغداد، فارس
در زمان حکومتشاه شیخ ابواسحق اینجو
شاه شجاع مظفری
لقبارباب الصدور
سال‌های نویسندگیقرن هشتم هجری قمری
سبک نوشتاریطنزپرداز
تخلصعبید
دلیل سرشناسینسبت داشتن او به خاندان زاکان

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر و نویسندهٔ طنزپرداز فارسی‌زبان قرن هشتم هجری است که طبق قراین موجود*[۱] در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم ه.ق. در یکی از توابع قزوین چشم به جهان گشود[۲] .

ادامه مطلب ...

برف می بارد

برف می بارد
برف می بارد و طفلان ، همه شاد

برف می بارد و یاران همه مست

سینه ریز الماس ، از گلوی فلک پیر گسست

ادامه مطلب ...

خانه دوست کجاست

شعری زیبا از فریدون مشیری
تقدیم به همه دوستان عزیز

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست،
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند.
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست...
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست؟ "
(( فریدون مشیری ))