از داستانهای جالب زندگی موسی ـ علیه السلام ـ ماجرای شیرین او با حضرت خضر ـ علیه السلام ـ است که در قرآن سوره کهف آمده و دارای نکات و درسهای آموزنده گوناگونی است، در این راستا نظر شما به فرازهایی زیر از آن داستان جلب میکنیم.
سخنرانی موسی ـ علیه السلام ـ و ترک اولی او هنگامی که فرعون و فرعونیان در دریای نیل غرق شده و به هلاکت رسیدند، بنیاسرائیل به رهبری حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پس از سالها مبارزه، پیروز شدند و زمام امور رهبری به دست موسی ـ علیه السلام ـ افتاد. او در یک اجتماع بسیار بزرگ (که میتوان آن را به عنوان جشن پیروزی نامید) در حضور بنیاسرائیل سخنرانی کرد، مجلس بسیار باشکوه بود، ناگاه یک نفر از موسی ـ علیه السلام ـ پرسید: «آیا کسی را میشناسی که نسبت به تو اعلم (عالمتر) باشد؟» موسی ـ علیه السلام ـ در پاسخ گفت: نه. و مطابق بعضی از روایات، پس از نزول تورات و سخن گفتن مستقیم خدا با موسی ـ علیه السلام ـ، موسی در ذهن خود به خودش گفت: «خداوند هیچکس را عالمتر از من نیافریده است.» در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد:
زینب آخر این شبِ تاریک را سر میکند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر میکند
.
شاید مهمترین پیش بینی قرآن خبر فساد و طغیان دوباره بنی اسرائیل و اضمحلال مجدد آن بدست با کفایت حضرت مهدی باشد که به تشکیل حکومت آنحضرت در سراسر گیتی منجر خواهد شد.
چیدمان کلمات در این آیات بسیار حساب شده و معنا دار است.
با این توضیح سخن را در تبیین این نظریه پی میگیریم.
محاسبه نخست.
اسراء هفدهمین سوره قرآن و نام دیگر آن بنی اسرائیل است که در سال 621 میلادی نازل شده است.
در این سوره که بخش عمده آن مربوط به سرنوشت بنی اسرائیل است خداوند علیم پرده از راز بزرگی بر میدارد.
آیات مربوط به بنی اسرائیل و سر نوشت آن از آیه دوم سوره اسراء آغاز و در آیه 104 خاتمه می یابد.
(17:2)وءاتینا موسى الکتب وجعلنه هدى لبنی إسرءیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا
(17:3)ذریة من حملنا مع نوح إنه کان عبدا شکورا
(17:4)وقضینا إلى بنی إسرءیل فی الکتب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
(17:5)فإذا جاء وعد أولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلل الدیار وکان وعدا مفعولا
(17:6)ثم رددنا لکم الکرة علیهم وأمددنکم بأمول وبنین وجعلنکم أکثر نفیرا
(17:7)إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الاءخرة لیسءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبروا ما علوا تتبیرا
(17:8)عسى ربکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکفرین حصیرا
(17:9)إن هذا القرءان یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصلحت أن لهم أجرا کبیرا
(17:10)وأن الذین لا یؤمنون بالاءخرة أعتدنا لهم عذابا ألیما
(17:11)ویدع الإنسن بالشر دعاءه بالخیر وکان الإنسن عجولا
(17:12)وجعلنا الیل والنهار ءایتین فمحونا ءایة الیل وجعلنا ءایة النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربکم ولتعلموا عدد السنین والحساب وکل شیء فصلنه تفصیلا
(17:13)وکل إنسن ألزمنه طئره فی عنقه ونخرج له یوم القیمة کتبا یلقیه منشورا
(17:14)اقرأ کتبک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا
(17:15)من اهتدى فإنما یهتدی لنفسه ومن ضل فإنما یضل علیها ولا تزر وازرة وزر أخرى وما کنا معذبین حتى نبعث رسولا
(17:16)وإذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنها تدمیرا
ادامه مطلب ...
.
. ای به تو از خالق داور سلام
از لب جان بخش پیمبر سلام
شمس و قمر را به نسب اختری
نسل امام از پدر و
مادری
اختر تابنده ی دانش تویی
بلکه شکافنده ی دانش تویی
دانش کل نقطه ای
از مکتبت
علم لدنی سخنی بر لبت
هر نفست باغ گلی از کمال
هر سخنت پاسخ صدها
سؤال
…
کشف کلید اسرار قرآن
کلید اول
تا کنون در تمام تفاسیر هر جا سخن از پیشگوئی های قرآن بمیان آمده است بلا فاصله به سوره روم اشاره رفته است.
براستی سوره روم سوره عجیبی است.
ناگهان در میان بهت مومنان پیامبر عظیم الشأن اسلام از ماجرائی خبر داد که همزمان با گفتار آنحضرت در آنسوی زمین درحال وقوع بود.
(30:1) الم
(30:2) غلبت الروم
(30:3) فی أدنى الأرض
(30:4) وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین
لله الأمر من قبل ومن بعد ویومئذ یفرح المؤمنون
رومیان درسرزمین های دور دست مغلوب پارسیان شدند اما آنان در کمتر از7 سال دوباره بر پارسیان پیروز خواهند شد . همه امور پیش ازآن و بعد ازآن ، از آن خداوند است . مومنان با شنیدن این پیروزی شادمان خواهند شد.
در آیات چهارگانه فوق دو خبر غیبی وجود دارد. یکی شکست رومیان همزمان با گفتار پیامبر اتفاق افتاده بود و دیگری پیروزی آنان در کمتر از 7 سال که قرار بود اتفاق بیفتد.
صدای این خبر غیبی بلا فاصله در تمام نقاط سرزمین اسلامی پیچید و به ماجرایی حساسی تبدیل شد برای آزمایش راستی و نادرستی رسالت آنحضرت.
چند ماه بعد که بازگانان از دیار روم بازگشتند خبر دادند که رومیان درست در همان روزی که پیامبر خبر داده بود شکست خورده بودند.
تأیید این خبر موجی از شادی و شعف در میان مومنان بوجود آورد. مومنان با ابراز شادمانی از خبر شکست رومیان منتظر تحقق خبر غیبی دیگر آنحضرت ماندند که آنهم در موعد مقرر اتفاق افتاد.
این دقیقاهمان معادله چند مجهوله حل شده ایست که ما بدنبال کشف فرمول آن هستیم.
ادامه مطلب ...
|
راه یافتن شرک به دل انسان از راه رفتن مورچه سیاهی بر روی یک سنگ سیاه در دل یک شب تاریک پنهان تر است. پیامبراکرم (ص)
1- معانی شرک:
اول، به مفهوم همکاری و مقارنت(شرکت) که در نقطه مقابل انفرادی عمل کردن است و دوم، به معنای شیء ممتد و مستقیم است. شرک از منظر قرآن، به معنای همتا و شریک قرار دادن چیزی با خداوند متعال است. ریشهی آن از ماده (شرک) است. بعضی از این مشتقات که در قرآن آمده عبارتند از: تشرک، یشرک، مشرک، مشرکین، مشرکون. [1]
این پست را به عاشقان امام مهربانیها تقدیم می کنم.
دل من گم شد اگر پیداشد
بسپارید امانات رضا
واگر از تپش افتاددلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضا خواسته ام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است اما
دلخوشم من به محالات رضا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده است که قید میکند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این مسئله از نظر صرفونحو دستوری بیاشکال است اما واقعیت اعجابآور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده میشود هم 24 مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بیاشکال است، یعنی 24=24.
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نمودهاست که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق میکند. به کلماتی که دفعات بهکار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل رام وعاشق می شود
در زمانی که نه دیر است ونه زود
مهربانی شیوه کل خلایق می شود
به امید روزی که بیایی!
هرکدام از ما ممکن است چند گناه را بعنوان گناه کبیره بشناسیم. مثل:دروغ-غیبت -ریختن آبروی مومن-ترک نماز -زناو... ولی جالب است بدانیم که ازهمه گناهان بزرگتر ناامیدی از رحمت وبخشش خداوند است!
در حدیثی آمده که در روز قیامت گنهکاری را پس از محاسبه اعمالش بسوی دوزخ می برند. اوسر می گرداند مانند کسی که دنبال مفر وپناهگاهی می گردد. از سوی خداوند خطاب می رسد که ای فرشتگانم اورا برگردانید سپس از او می پرسد : ای بنده من بدنبال چه می گردی؟ جواب می دهد: خدایا! گمان من به تو این نبود. خداوند می فرماید: چه گمانی درباره من داشتی؟ می گوید: خدایا !گمان می کردم تومرا می بخشی ووارد بهشت می گردانی. در این هنگام خداوند بزرگ فرشتگان را به شهادت می گیرد و5 بار سوگند یاد می کند که به عزت وجلالم سوگند این بنده در دنیای خودحتی یک لحظه هم به من خوش گمان نبود. با این حال بخاطر همین گمان دروغش هم از او می گذرم ووارد بهشتش می کنم!
(خدایا!یاریم کن تا فارغ از نفرینها وآفرینها هر لحظه در مسیر بندگی تو گام بردارم.)