بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

قانون کائنات

روان شناسی



رنج نباید تو را غمگین کند، این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند... 


رنج قرار است تو را هوشیار تر کند ، چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند,رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند.


رنجت را تنها تحمل نکن، رنجت را درک کن، این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی بیچارگی ات تمام میشود... 


اگر که به جای محبتی که به کسی کردید از او بی مهری دیده اید، مأیوس نشوید، چون برگشت آن محبت را از شخص دیگری، در زمان دیگری، در رابطه با موضوع دیگری خواهید گرفت. 


شک نکنید!


این قانون کائنات است....

ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺵ..

ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺒﯿﻨﯽ!


ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ

ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯ...

ﺍﮔﺮ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮاهی

ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺑﺎﺵ...

ﺍﮔﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ

ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ...


ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﭘﮋﻭﺍﮎ ﻧﯿﺴﺖ!


یادمان باشد..

زندگی انعکاس رفتار ما است!


انعکاس من بر من..


پس حواسمان باشد

بهترین باشیم

تا بهترین دریافت کنیم!


می گویند برای کلبه کوچک همسایه ات چراغی آرزو کن، قطعأ حوالی خانه تو نیز روشن خواهد شد.


من خورشید را برای خانه دلتان آرزو می کنم تا هم گرم باشد و هم سرشار از روشنایی .



شانس

روان شناسی


شانس همون کار مثبتیه که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو یک کار خوب یا یک انرژی‌ مثبت بدهکاره و باید به تو یک سود بده یا یک انرژی مثبت برسونه...


از دیدگاههای مختلف؛ 


از نظر سنتی :

تو نیکی میکن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز


از نظر مذهبی :

هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند 

به او باز می گردد


از نظر بودا :

قانون کارما یعنی هر چیزی 

کار ماست و به ما برمی گرده .


از نظر متافیزیک :

انرژی در طبیعت از بین نمی رود،

وقتی انرژی‌ای رها میکنی حالتش عوض میشه و برمی گرده.



دنیا

من نوشت











دنیا پر از اشک ها و لبخندها 

پر از میوه های ممنوعه که نه از جنس سیب است 

و نه همزاد گندم!!

هر کدام از ما آدم و حوای روزگار خود هستیم 

به خیال جاودانگی به میوه هوس چنگ می زنیم 

و از بهشت یاد او دور می شویم !

کجاست پاک مردی که یک عمر گندم نخورد

و کجاست بانویی  که از نابینا رو می پوشاند؟

امید !!!

روان شناسی




تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند،

حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند ۱۷ دقیقه بود.

سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند،

اما این بار قبل از ۱۷ دقیقه نجاتشون دادند.

بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.

حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟

۲۶ ساعت !!!!!!!!!!!!

پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تونستند این همه دوام بیارن.

------------

گاهى با ۱ قطره،لیوانى لبریز میشه.

------------

گاهى با ۱ کلام، قلبى آروم میشه.

------------

گاهى با ۱ بى مهرى، دلى میشکنه.

------------

گاهی با 1 لبخند دلی خوش میشه.

------------

پس مراقب این "گاهی" ها باشیم درحالى که ناچیزند، همه چیزند.....


زندگیتون پر امید




شطرنج

اجتماعی




 در بازی شطرنج درآغاز بازی برای جابجایی مهره اول تعدادحرکات مجاز فقط۲۰حرکت است.درصورتیکه برای جابجایی مهره دوم تعدادحرکات به۷۲هزار افزایش و وقتی نوبت به بازی مهره سوم میرسد تعداد گزینه های احتمالی ۹میلیون میشود یعنی هر مهره در شطرنج یک بازی جدید را شروع میکند وتعداد مسیرهای محتمل به صورتی اعجاب اور افزایش می یابد به طوری که در حرکت چهارم بالای صد میلیارد مسیر مختلف برای بازی کردن دراختیار بازیکن قرار میگیرد درشباهت این داستان به زندگی انسانها میتوان نتیجه گرفت که شاید حرکات اولیه محدود باشند ولی هر چه در زندگی به جلو می رویم بیشمار احتمال و حرکت جهت انجام پیش روی ماست واین به ما فرصت میدهد تا حتی اگر تا الان دربازی زندگی حرکات اشتباهی انجام داده باشیم دوباره برگردیم وحرکات بیشماری برای جبران اشتباه پیش رو داشته باشیم.به بیان ساده تر درسال جدید هیچ کس حق ندارد بگوید دیگر فرصتی برای جبران و موفقیت نیست.

صفحه شطرنج زندگی برای همه؛چه سرباز وچه وزیر همیشه باز است و هر کسی میتواند به هر موفقیتی که در زندگی آرزو دارد دست یابد.



شب آرزوها

مناسبت ها



چه آرزوهای قشنگی می کردن و چقد زیبا اجابت می شد...

.

حاج احمد آرزو کرده بود:

"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم"

و حالا دست اونهاست...

.

حاج همت از خدا خواسته بود:

"مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم"

ترکش خمپاره سرش رو برد...

.

برونسی همیشه می گفت:

"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"

سالها پیکرش مفقود بود...

.

آقا مهدی باکری می گفت از خدا خواستم:

"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"

آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...

.

حاج آقا ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:

"در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم"

تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا دفن شد...

.

اللهم اجعل مماتی شهادة فی سبیلک...



در جست وجوی حقیقت

ادبی



 



من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام. ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. 

من هم سال‌ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت مارکوز را - بی‌آنکه آن زمان خوانده باشم‌اش- طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:«عجب! فلانی چه کتاب هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد» ...

اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که«تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمی‌آید. باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس به راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت. 



شهید سید مرتضی آوینی


ختم واقعه

مذهبی


31 فروردین مصادفه با اول رجب و

اول رجب مصادف شده با روز دوشنبه

در این روز آغاز ختم واقعه بسیار مجرب و مشکل گشاست


(( برای گرفتن حاجت ))


ادعیه ای وارد شده است که یکی از این ادعیه ختم سوره واقعه به مدت 14 روز و شروع آن از اول ماه ( ماه قمری ) است که در روز دوشنبه واقع شده باشد


 

خصوصیات این ختم


 مجرب بودن این عمل برای حاجات معنوی و بخصوص برطرف شدن گرفتاریهای مادی حتی نجات از مرگ و وسعت رزق و روزی و تسهیل امور مهم مورد تاکید است .


طریقه ختم


1. شروع از اول ماهی که دوشنبه باشد باشد مثل ماه رجب سال 1436 قمری (1394 شمسی)که اول آن در روز دوشنبه است.

2. این عمل به مدت چهارده روز انجام شود.

3. روز اول یک مرتبه سوره واقعه خوانده شود، روز دوم دو مرتبه و.... روز چهادرهم چهارده مرتبه. 

بعد از قرائت هر روز دعای زیر خوانده می شود :

بسم الله الرحمن الرحیم 

یا مُسَبِّبَ الاَسبابِ وَ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ یَسِّر عَلَینا الحِسابَ وَ سَهِّل عَلَینا العِقابَ. 

اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ یَسیراً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَخَلِّدهُ وَ اِن کانَ مُخَلَّداً فَطَیِّبهُ وَ اِن کانَ طَیِّباً فَبارِک لی فیهِ وَ اِنْ لَمْ یکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِینُونِیتِکَ وَ وَحْدانِیتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیّ حَیثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیهِ حیثُ یکُونُ 


4. بعد از خواندن سوره واقعه در روز پنجشنبه، دعای زیر خوانده شود. 


بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحیم

یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جَوادُ یا حَلیمُ وَ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کَریمُ اَسْئَلُکَ تُحْفَهً مِنْ تُحَفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی وَ تُقْضی بِها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بِها شَأنی بِرَحْمَتِکَ یا سَیّدی اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الأرْضِ فَاَخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسَّرهُ وَ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثَّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی و إن لم یکُنْ فَکَوْنِهِ بِکَیْنُونِیَّتکَ وَ وَحْدانِیَّتکَ اَللّهُمَّ انْقَلِبْ اِلی حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلُنی اِلَیْهِ حَیْثُ یَکُونُ اِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْءٍ قَدیرٍ یا رَحیمُ یا غَنیُّ وَ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل محمد اَتْمِمْ عَلَیْنا نَعْمَتِکَ وَ هَنَّئْنا کَرامِتِکَ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمین



ریشه دار باش !

مذهبی


 مومنی نالیده بود و با صمیمیت و صداقت هم شکایت داشت که:

من زمانی گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچه ها را به کوه می بردم. آن جا دختران هم همراه ما بودند و حتی برخی از آن ها موقع لغزیدن و افتادن به وسیله ی ما دستگیری می شدند. شب ها در پناهگاه مختلط می خوابیدیم و هیچ وقت احساس و وسوسه ای نداشتم. اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متاهل شده ام با کمترین برخوردها وسوسه می شوم و کلافه بود که آخر این حالت چیست؟



استاد (علی صفایی حائری) خندید و با آن آرامش خاص فرمود:

آن وقت، تو ریشه ای نداشتی، پس میوه هایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبی هایت هم به سود او بود.


اصلا شیطان می گفت: تو از خود مایی، پس چه وسوسه ای؟


اما حالا که ریشه ای یافته ای (اعتقاد به خدا) او می خواهد ریشه ها را بزند، اما نمی تواند. پس به میوه ها می پردازد، تا از این راه کم کم به ریشه ها برسد. تو حالا قیمت یافته ای و باید خرابت کند.


این است که در حج بعد از مشعرالحرام که شعور به حرمت ها می یابی، بلافاصله رمی جمرات شروع می شود.

پس تا شعور به حرمت ها نیافته ای، وسوسه ای نیست، اما به محض شناخت و ادراک است که باید شیطان را رمی کنی آن هم دو بار و ..