چشم ،چشم،دوابرو
دماغ ودهن،صدام کو؟
دل،دل،دل تنگ
از این دنیای صدرنگ
دوتا دست،دوتاپا
بی همراه،بی همپا
بببین چقدر قشنگه!
دلم برات چه تنگه!
خدایا! دیریست که نه از آفرین های پر هیاهو خشنود می شوم ونه از نفرین های بی سرانجام بر خود می لرزم!
برهمان عهدی هستم که با تو بستم.
گفتم که اندیشه ام سبز است ودستانم سبز
توخود مرا بهاری در کویر تفتیده عالم قرار بده.
شاهدی که از دنیای تو سهم من چند کتاب است وبقچه ای خالی از میراث !
هرگزدوست نداشتم پیری را! وابستگی ودنیا دوستی را!
دل من جوان است وجوان خواهم ماند.
یادت می آید همان روز که عهد بستیم
گفتم که مرا چراغی سرراه دیگران قرار بده نه لجنزاری پر از تعفن!
گفتم که مرا سرشار از حس بودن کن در این مردگیهای روزمره!
وتو مرا سرشار از حس وجود کردی. هربار که می نویسم از حس بودن تهی می شوم تادوباره ای بیاید وازنو مراسرشار کنی!
خدایا!سالها گشتم در دنیای تفاخر وریا!
درد من از جنس دیگری بود.
گفتم نکند عمرم بسر آید ونفهمم آمدنم بهر چه بود؟
من باید در کدام مدار حرکت کنم؟باید گرد چی بگردم؟
گریستم همچو کودکی در راه مانده
که راهی نشانم بده.
من بالاخره در کجای این جهان ایستاده ام؟
وتوراه را نشانم دادی
اما تنهایم نگذار.
که شبی تاریک وبیم موج وگردابی است چنین حایل!
بامن بیا! چه باک اگر بوریاباف رویا می بافد
که من باتورهایم از هر چه بدی
روزی خواهم گفت به تمام کسانی که دلخوش از اجابت دعا آمده انداز پیش تو
برگردید!برگردید!که دعایی دیگر بکنیم
دعا کنیم که در این تکرار مکررات مس وجود را خاکستر نکنیم!
باید برویم به دنبال طلای ناب
باور کنید می دهند بی ترازو !بی سنگ محک!
خدایا!هرگز از کوفیان نبودم
اسب سرکش احساس را همواره لگام زدم
ودر بستر شتاب آهسته قدم برداشتم
فریب ونیرنگ را هیچوقت نیاموختم
من کربلایی بوده و همیشه خواهم ماند
حرف امامم حجتم است
باعقل ناقص خود دنبال بهانه جویی نیستم
من از جنس تسلیمم
تسلیم حرف تو و ولی تو!
مناسبت ها
ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (ع) ونهمین معصوم از چهارده معصوم (ع) تولد آن حضرت در ابواء(محلی میان مکه و مدینه) به روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ق واقع شد.
به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به (العبد الصالح) و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به (الکاظم) گردید. آن حضرت به کنیه های ابو ابراهیم و ابو علی نیز معروف بوده است. مادر آن حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس (اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند ..... برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی الکاظم (ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابوحنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم می کردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق (ع) (148 ق) در بیست سالگی به امامت رسید و 35 سال رهبری و ولایت شیعیان را برعهده داشت....
ادامه مطلب ...
![]() اگر یک تاکسی برای رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛ اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید؛ اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است؛ و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید |
اصولا” قبل از خواندن نماز وضو می گیریم .قبل از انجام هر کاری توصیه شده که باید با وضو انجام گیرد. در زمانی که بدن انسان به هر دلیل ناپاک می گردد توصیه به غسل و وضو شده است. ما که مسلمانیم فلسفه غسل و وضو و خیلی از اعمال دینی را نمی دانیم و فقط طوطی وار انجام می دهیم و باید گفت که دانش و آگاهی نور است , حرکت در شاهراه است که در نهایت ، انسان را به سر منزل مقصود می رساند. بعلاوه دانش و آگاهی از چیزی می تواند اعتقاد و التزام انسان را نسبت به آن افزایش دهد و دید انسان نسبت به موضوع مربوطه را وسیعتر گرداند. بنابراین اگر وضو, نماز و دیگر اعمال را با دانش و تدبیر انجام دهیم , به نور می رسیم .
باید ذکر کرد که علاوه بر موارد واجب , در احادیث آمده که به هنگام تب , سردرد , عصبیت , دل پیچه و غیرو وضو بگیرید . دلیل آن چه می تواند باشد؟
از داستانهای جالب زندگی موسی ـ علیه السلام ـ ماجرای شیرین او با حضرت خضر ـ علیه السلام ـ است که در قرآن سوره کهف آمده و دارای نکات و درسهای آموزنده گوناگونی است، در این راستا نظر شما به فرازهایی زیر از آن داستان جلب میکنیم.
سخنرانی موسی ـ علیه السلام ـ و ترک اولی او هنگامی که فرعون و فرعونیان در دریای نیل غرق شده و به هلاکت رسیدند، بنیاسرائیل به رهبری حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پس از سالها مبارزه، پیروز شدند و زمام امور رهبری به دست موسی ـ علیه السلام ـ افتاد. او در یک اجتماع بسیار بزرگ (که میتوان آن را به عنوان جشن پیروزی نامید) در حضور بنیاسرائیل سخنرانی کرد، مجلس بسیار باشکوه بود، ناگاه یک نفر از موسی ـ علیه السلام ـ پرسید: «آیا کسی را میشناسی که نسبت به تو اعلم (عالمتر) باشد؟» موسی ـ علیه السلام ـ در پاسخ گفت: نه. و مطابق بعضی از روایات، پس از نزول تورات و سخن گفتن مستقیم خدا با موسی ـ علیه السلام ـ، موسی در ذهن خود به خودش گفت: «خداوند هیچکس را عالمتر از من نیافریده است.» در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد:
آهای سایه !کجایی؟
فراتر از خیالم
وقتی دلتنگم وخسته
آروم می آی کنارم
آهای سایه !کجایی؟
تو این دنیای صد رنگ
تو رنگ باور من
خاکستری کم رنگ
آهای سایه! امیدم
پرواز شاپرک بود
دلم گوش به زنگِ
آهنگ قاصدک بود
آهای سایه! نذاشتند
دنبال قلب ساده
برم تا اون ور شب
با پاهای پیاده
|
زینب آخر این شبِ تاریک را سر میکند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر میکند
.
یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جویی نمود. حضرت فرمود: آیا میدانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت میرسد آنچه را که میگویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و ۸ رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شبها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.