مذهبی
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؛آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟(سوره الرّحمن/آیه 60)
این آیه ی شریفه عام است و به هیچ وجه تخصیص ندارد. چه مؤمن و چه کافر فرقی نمی کند.
مضمون این آیه از حضرت امام صادق(علیه السلام) نیز رسیده است که هرکس به شما نیکی کرد،باید پاسخ نیکی او را به نیکی بدهید. هرچند طرف کافر باشد.
در مقام تلافی ، فضیلت با کسی است که احسان را با احسان،بهتر و بیشتر پاسخ دهد.
وقتی در کوفه باران نیامد،کوفیان به حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روی آوردند.
حضرت به امام حسین(علیه السلام) فرمودند: « برو دعا کن ! »
امام حسین(علیه السلام) دعای باران خواند. به دعای ایشان باران فراوانی شروع با باریدن گرفت و همه را سیراب نمود.
امّا پاداش این احسان را چگونه دادند؟
از آب هم مضایقه کردند کوفیان/ خوش داشتند حرمت ِ میهمان کربلا
ادامه مطلب ...
مذهبی
هر سال شب شام غریبان حسینی که میشه ، به یاد سخنرانی حاج آقا امینی ، می افتم که خطاب به مردم فرمود که : کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند ، چند روزی بال و پرش رو می بندند ، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن ، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند ، و پروازش میدن ، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست ، میگن هنر داره و رگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت ، روی پشت بام کس دیگه ای نشست ، میگن بی هنر وبی رگ بود !
آهای مردم آهای جوان ها ، ده روز از محرم گذشت و توی این ده روز امام حسین ما ها رو خرید بال وپر مون رو بست پیش خودش نگه داشت ، در این ده روز میهمان امام حسین بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین بود و در واقع از آب و نان امام حسین خوردیم ، حالا بعد ده روز بال و پر مون رو باز کرده که پرواز کنیم ، نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ، بیایید به امام حسین یه قول بدیم ، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین باشیم وفقط واسه اون پرواز کنیم ،وفقط روی پشت بام اون بشینیم.
کتاب : کربلا مبارزه با پوچی ها
من نوشت
گفتند :
از عاشورا - از پشیمانی حر در کربلا
اما نمی دانستم
همه ما حرهای زمانه ایم و امام زمانی داریم که در پشیمانی گناه و سربزیری غفلت ما می گوید :
ارفع راسک
سرت را بالا بگیر !
من نوشت
عرفه از راه می رسد و کاروانیان ره بسوی عرفات می برند
تنها کاروان حسین (ع) که بسوی کربلا می شتابد
حسین (ع) می رود تا کعبه دل بنا کند
و مناسکی از نو بگزارد !
می رود از سرمنزل عرفان به قربان برسد
و زمزم را شرمنده جاری فرات کند
می رود که صفا و مروه ای از نو بنا نهد
و بین الحرمین را بسازد!
که اگر خدای مهربان انسا ن را فرمود
تا به یاد ( پدری که پسر قربان نکرد)
هر سال در کنار کعبه قربان کند
و به یاد ( مادری که طفل خود را سیراب کرد)
هر سال سعی صفا و مروه کند
یاد حسین (ع) را تا ابد در قلب انسان جاری ساخت
و دل ها را به آتش عشق او شعله ور کرد !
حسین (ع) را راز هستی و روح عرفه گرداند
و پاداش حسین (ع) را مثل نماز شب
از همه پنهان کرد
پاداشی که نه چشمی دیده و نه در خاطر ی گذشته !
مذهبی
این روزها که خبرهای متفاوتی از جنایت وهابیها در کشورهای مختلف به گوش میرسد، آشنا شدن با برخی ویژگیهای این قوم خالی از لطف نیست. مخصوصاً اگر این آشنایی در قالب خواندن برشی از زندگی یک مولوی وهابی باشد که البته حالا یک شیعه تمام عیار است. «سلمان حدادی» یک مولوی وهابی بود؛ کسی که خودش میگوید بین 500 تا 1000 فرد سنی مذهب را وهابی کرده است. اما یک بار نشستن در مجلس عزای سیدالشهدا(ع) کار را بجایی میرساند که همان مبلغ وهابی شیعه شود و در این مسیر سختیهایی ببیند که تحمل یکی از آنها برای ما قابل تصور نیست. خواندن زندگینامه سلمان حدادی را از دست ندهید.
ماجراهای عجیب یک مولوی وهابی که 45 روز در جمکران کارتن خواب شدسلمان سال 61 در سنندج بدنیا آمد. مادرش اهل سوریه و شیعه بود اما پدرش نه. اسمش را به اصرار مادرش که سیراب از محبت امیرالمومنین بود سلمان گذاشتند. خودش میگوید همیشه از اینکه اسمم سلمان و مادرم شیعه بود شرمنده بودم.
گفت یکبار هیئت!