بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

صبر کن !

اخلاقی

صبر کن خدا در را باز میکند. تنها، نشستن و مودب بودن کار شماست . اما باز کردن یا باز نکردن در با اوست . اختیاری نیست! هر وقت دیدی تاخیر افتاد پشت در بایست . مبادا بروی و بگویی چیزی نمیدهند . با هنر و فهمت تا پشت در برو . در را محکم نزنی . یا اصلا در نزن .صاحبخانه خودش میداند، انجا بنشین . 


شبی که حضرت زهرا را میخواستند دفن کنند اصحاب حضرت امیر پشت در آمدند تا کمک کنند . حضرت امیر امام حسن را فرستاد که پشت در صدای گریه می آید، ببین کیست ؟ امام حسن گفت اصحابند، گریه میکنند که در را باز کنید داخل بیاییم . حضرت فرمود بگو بروند اول اذان بیایند تشییع جنازه کنند . 

اینها رفتند اما یکی ماند و نرفت. همانجا نشست . نتوانست برود . یک دقیقه بعد حضرت امیر دیدند هنوز صدای گریه می آید فرمودند پسرم مگر نگفتی بروند؟! عرض کرد چرا ، دو مرتبه دم در رفت و فرمود چرا نرفتی ؟

گفت : پای رفتن نداشتم ... حضرت امیر گفتند : بگو بیاید داخل.

 ببین که کمی پشت در ایستادن خوب است . به اشاره ملتفت باش. از یکسال، پنج سال پشت در ایستادن نترس. پشت در بهترین جاست .


 حاج محمد اسماعیل دولابی

خدا کجاست ؟

اخلاقی



دانشجویی به استادش گفت:

استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم آن را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت : آیا مرا می بینی؟

دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد مسلماً شما را نمی بینم.

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت : تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید…

یازده نکته از مرحوم رجبعلی خیاط رحمه الله علیه....

اخلاقی



بنام خدا



نکته۱- اگر به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عِقاب خدا بترسیم، عالَم اصلاح می شود. 

 

نکته۲- تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه» 

 

نکته۳- سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است، شما هم کریم باشید. رحیم است، رحیم باشید. ستاّر است، ستار باشید... 

 

نکته۴- دل جای خداست، صاحب این خانه خداست. آن را اجاره ندهید. 

 

نکته۵- کار را فقط برای رضای خدا انجام دهید، نه برای ثواب یا ترس از جهنّم. 

 

نکته۶- اگر انسان علاقه ای به غیر خدا نداشته باشد، نفس و شیطان زورشان به او نمی رسد. 

 

نکته۷- اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می شود. 

 

نکته۸ - اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمی بینند شما می بینید. و آنچه دیگران نمی شنوند، شما می شنوید. 

 

نکته۹- هرکاری می کنید نگویید: "من کردم"، بگویید: «لطف خداست». همه را از خدا بدانید. 

 

نکته۱۰- نفس امّاره را مهار کنید و با آن مخالفت کنید. 

 

نکته۱۱- به سادات احترام بگذارید



15 توصیه مرحوم میرزا اسماعیل دولابی برای زندگی مومنانه


مذهبی

بنام خداوند مهرورز




۱/هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.


۲/ زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

۳/ اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.


۴/ گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

۵/ موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

۶/اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

۷/ تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.


۸/ هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

۹/ تا می گوی
م شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.


۱۰/ با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

۱۱/ خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

۱۲/ لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گ
ذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

۱۳/ ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

۱۴/ "دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

۱۵/ هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "ا
لا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.





آداب مهمانی

اخلاقی



توصیه های عارف بالله اسماعیل دولابی






زیارتت ، نمازت ، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد ، نماز بعد ، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن  .

کار بد، حرف بد ، دعوا وجدال و ... نکن  و آن را سالم به بعدی برسان . اگر این کار را بکنی ، دائمی می شود .

دائم در زیارت ونماز وذکر و عبادت خواهی بود.

گذشته که گذشت ونیست ، آینده هم نیامده و نیست .

غصه ها مال گذشته و آینده است . حالا که گذشته و آینده نیست ،پس چه غصه ای ؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد ونه قصه . مرگ را که بپذیری ، همه غم ها و غصه ها می رود و بی اثر می شود.

وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی ، غصه هایت کم می شود .

آمادگی موت خوب است نه زود مردن ! بعد از این آمادگی ، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود.

ذکر موت ، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ .

حضرت  امیر (ع) فرمود : یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی دهم . آمادگی باید داشت نه عجله برای مردن.

اگر دقت کنید ، فشار قبر وامثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است . مثل بد اخلاق که خود ودیگران را در فشار می گذارد.

هر وقت غصه دار شدید ، برای خودتان وبرای همه مومنین و مومنات از زنده ها ومرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید.

غصه دار که می شوید گویا بدنتان چین می خورد و استغفار که می کنید ، این چین ها باز می شود.

ما در دنیا و آخرت مهمان خدا هستیم . آداب مهمانی را باید رعایت کرد.





جاری حکمت (2)

اخلاقی



5- ** توبه **


سیگار و سیگاری:

کسی که روزی یک پاکت سیگار می کشیده، و می خواهد یک دفعه در یک هفته سیگار نکشد، بر این بیشتر سخت می گذرد یا بر کسی که سیگاری نیست؟ این که معتاد به سیگار است این یک هفته برایش مجاهده است و آن که عادت به سیگار ندارد، یک هفته عادی است که برایش می گذرد.
کسی که بی پروایی ها و تقلب ها داشته و حالا می خواهد در خط رهبر باشد، این چه زجری باید بکشد تا آن عادت را ترک کند! از این جهت خدا نسبت به این افراد می فرماید: « فَاولئِکَ یُبدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ » خدا بدیهای اینها را تبدیل به حسنات می کند. این به دلیل زجرهایی است که می کشند.

شما فکر می کنید « حُرّ » چقدر زرنگ بود؟ او که تا شب عاشورا از فرماندهان سپاه ابن سعد است، روز عاشورا یکی از شهدای بزرگ تاریخ اسلام می شود. آیا شما فکر کردید که حُرّ این بیست و چهار ساعت را چطور گذراند؟ خودت را به جای او گذاشتی؟ کسی که بین آنها محترم بود، زن و فرزند داشت، همه گوشتش زیر دندان آنها بود، آیا فکر کردی وقتی حرّ در این طرف شهید بشود آنها خانواده او را در آنطرف به آتش می کشند که آبروی ما را بردی؟
او قید زن و فرزند و تمام تعلقات را زده است، خانه اش را غارت می کنند، همه چیزش را می برند. این بیست و چهار ساعت برایش به اندازه چندین سال زجر گذشته تا توانسته است از تمام این دشواری ها بگذرد و تصمیم نهایی اش را بگیرد. گفت باید با اینها باشم، برگشت.

کار بزرگی کرده. کاری که دیگران در چند سال موفق نمی شوند، همان زجر را یک روزه کشیده است.



ادامه مطلب ...

جاری حکمت (1)

اخلاقی

1- ** آثار گناه **


سیر خورده و بوی سیر:

آن کس که خود سیر خورده است، دیگر بوی سیر را، نه از خود و نه از دیگران، احساس نمی کند. کسانی این بوی سیر را احساس خواهند کرد که خود سیر نخورده باشند.

گناه نیز بوی بدی دارد که خود گناهکاران به علت ارتکاب گناه، آن بو را احساس نمی کنند؛ اما آن ها که مرتکب گناه نمی شوند کاملاً بوی نا مطبوع آن را استشمام می کنند.


2- ** عُجب، عامل رکود **

چاقی و رژیم غذایی:

کسی را که غذا چابک تر و قوی تر کند از خوردن غذا منع نمی کنند؛ حتی بیشتر هم می دهند. اما کسی را که با خوردن، گوشت زیاد می کند، از خوردن منع می کنند و ناچار است غذایی بخورد تا از حرکت باز نماند.

حالات معنوی برای عدّه ای سرعت در سیر و چابکی به بار می آورد، از این رو بیشتر به او می دهند. ولی اگر کسی را مغرور و محجوب کرد، خداوند از روی لطف و رحمتی که به او دارد قطع می کند تا چابک شود و از حرکت باز نماند.


ادامه مطلب ...

قساوت قلب(3)

اخلاقی


امام على علیه ‏السلام
اَعجَبُ ما فِى الانسانِ قَلبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الحِکمَةِ وَ اَضدادٌ مِن خِلافِها فَاِن سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِن هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهلَکَهُ الحِرصُ وَ اِن مَلَکَهُ الیَأسُ قَتَلَهُ السَفُ... فَکُلُّ تَقصیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ اِفراطٍ بِهِ مُفسِدٌ؛ امام على علیه‏السلام : شگفت‏ترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایه هایى از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مى گرداند و اگر طمع در آن سر برکشد، حرص نابودش مى‏کند و اگر ناامیدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مى‏کُشد... هر کوتاهى برایش زیانبار است و هر زیاده‏روى برایش تباهى آفرین.

علل الشرایع،ج1، ص 109، ح 7


عوامل قساوت


قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر میزند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می گردد:

ادامه مطلب ...

قساوت قلب(2)


اخلاقی


امام على علیه السلام:

ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلُوب وَ ما قَسَتِ القُلُوبُ إلّا لِکَثرَةِ الذُّنوبِ.
چشمها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی کند مگر به سبب زیادی گناه
(وسائل الشیعه ج76 ص45)

درجات قساوت

قلب یکی از حساس;ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیتهای اعجاب انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله ی آن قابلیت ها اینست که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می آید، میتواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می میرد. قرآن کریم، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:[7]

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ ... فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»
«سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سخت‏تر!...»
أ‌. «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»
«چرا که پاره‏اى از سنگها مى‏ شکافد، و از آن نهرها جارى مى‏شود»
ب‌. «وَ إنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»
«و پاره‏اى از آنها شکاف برمى‏دارد، و آب از آن تراوش مى‏کند»
ج. «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ...‏»[8]
«و پاره‏اى از خوف خدا به زیر مى‏افتد ...»

خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدّت و درجه ی قساوت مردم یهود، اشاره کرده و بیان میکند که قلب در شدت قساوت به درجه ای میرسد که حتی از سخت ترین سنگها هم، سخت تر میشود. نه اینکه چشمه ی عواطف و علم از آن نمی جوشد، و قطرات محبت از آن تراوش نمى‏کند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به طپش نمی افتد. این تهدیدى است سربسته، براى این جمعیت بنى اسرائیل و تمام کسانى که خط آنها را ادامه مى‏دهند.[9]
============================================
[7]. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1362ش، چاپ چهارم، ج‏1، ص 202.

[8]. بقره/74.

[9] . پرتوى از قرآن،ج‏1، ص 306.


قساوت قلب(1)


اخلاقی

آدمی با دلی نرم و رقیق به دنیا می ‌آید و خود اوست که باعث قساوت قلب خود می ‌شود. انجام هر گناه پله ای می شود برای قساوت قلبش. وقتی قلب انسان را قساوت بگیرد، دیگر نسبت به امور لطیف و ظریف و نورانی تأثیرپذیر نخواهد بود؛ در نتیجه بسیاری از امور که باعث تنبه و رشد دیگران است، در رشد و ترقی او تأثیر نخواهد داشت:
« کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ «چنین نیست که آنها می ‏پندارند؛ بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است».(5)
انسانی که دچار قساوت قلب می شود، نه تنها با خالق خود مشکل پیدا می ‌کند؛ بلکه در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی اش هم دچار مشکل می ‌شود. وقتی دل آدمی سخت می شود، نمی ‌تواند از احساسات لطیف و پاک برخوردار باشد و در نتیجه زندگی سرد و خشنی خواهد داشت؛ هم چنانکه خداوند درباره برخی از گنهکاران لجوج می فرماید:
« خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»؛ « خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده ‏ای افکنده شده و عذاب بزرگی در انتظار آن هاست».(6)
گناه از اعضاء و جوارح، سرازیر قلب مى‏ شود و اندک اندک قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل مى کند. در چنین شرایطی است که انسان راه و چاه را تشخیص نمى‏ دهد و مرتکب اشتباهات عجیبى مى ‏شود که همه را حیران مى ‏کند و با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش مى ‏زند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا مى ‏دهد.
تکرار و استمرار گناه، اندک اندک آدمی را در تاریکى روحى بیشترى فرو مى برد و به جایى مى ‏رساند که گناهانش در نظرش حسنات جلوه و گاه حتی به گناهش هم افتخار مى ‏کند. در این مرحله است که راه ‌هاى بازگشت به رویش بسته مى ‏شود و تمام پل‌ ها پشت سرش ویران مى‏ گردد و این، خطرناک ‌ترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید.(7)
رسول خدا صلی الله علیه و آله : « از مستی گناه بپرهیز؛ چرا که برای گناه هم جنونی مانند جنون شراب وجود دارد؛ بلکه جنونش شدید‌تر است»
=====================
5. مطففین: 14.
6. بقره: 7.
7. تفسیر نمونه، ج 26، ص 266.
ادامه دارد...............