مهدویت
به نام خداوند مهرورز
عارف مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟
بچه
دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل
بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر
از بازاری عبور میکنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر
را رها میکند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود که دیگر پدر را
نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده
است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به
سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و
دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شدهاند.
امام زمان (عج)
گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی
بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست
بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.
" امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی"
به نام خداوند مهرورز
عرض سلام به همه دوستان و همراهان گرامی
قرار نبود که بمانم
و گذاشتم و گذشتم
از تمام واژه هایی
که صبح و شام
دوره ام می کردند !
زندگی را شاید
فرصت هایی است
که بهتر از نوشتن
می توان داشت !
ولی حس نوشتن
نعمتی است از
جانب معبود
و قدر باید داشت
نوشته ها مثل فرزند آدم
بدنیا می آیند و مونس او
می شوند و لحظه به لحظه
با او بزرگ می شوند !
به تعداد آدمهای روی زمین
متفاوتند از هم !
چون هرکس به طریقی می اندیشد
و به شیوه ای فکر می کند ومی نویسد
پس هیچ نوشته ای تکراری نیست،
مادام که از اندیشه ای پویا نشات می گیرد!
و اگر بر راستی و درستی استوار باشد
همان آیه معهود است در قرآن
ن و القلم و ما یسطرون
قسم به قلم و آنچه می نگارند
خدای بزرگ را به یاری می طلبم
در پاکی فکر و عمل و گفتار و نوشتار !
و حضور پر مهر و کلام سازنده شما را قدر دانم.
مناسبت ها
من نوشت
به نام خداوند مهرورز
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
.......
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
.....
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
......
تمام سکوتم جا خوش می کند
در نقطه چینهای یک غزل
ماندن اجبار زمین است
و پرواز دعوت آسمان !
دل بستن ، نهایت یک زنجره
و رها شدن ، آغاز پروانه
دانه یا در دل خاک است
و به بار می نشیند
یا سوار بر موج باد
و به فردا می اندیشد
و تردید تنها آفتی
که دانه را در خیال جوانه شدن
از درون می پوساند !!
مذهبی
به نام خداوند مهر ورز
حکمتهای زیبا،الهام گرفته شده از سوره مبارکه یوسف علیه السلام:
..برادران یوسف خواستند او را بکشند..
(اما او نمرد)!!
..سپس خواستند آثارش را محو کنند...
(اما مقامش بلند و عالی شد)!!
..سپس بعنوان یک برده بفروش رسید...
(اما او پادشاه شد)!!
..سپس خواستند تا مهر و محبتش را از دل پدرش پاک کنند...
(اما محبت پدر بیشتر شد)!!
(پس از نقشه های بشر نگران نباش که اراده و قدرت الله سبحانه و تعالی مافوق همه هست)
..وقتی یوسف در زندان بود، به گواهی آن دو نفرکه هم سلول او بودند از بهترین ها بود:
"انا نراک من المحسنین"
ما ترا از نیکوکاران می پنداریم و میبینیم.
اما..
با این وجود آن دو نفر قبل از یوسف از زندان آزاد شدند!!
و اما..
او با آن همه فضایل وخصوصیاتش سالها بعد از آنها در زندان باقی ماند!
حالا...
زندانی اولی ..
( آزاد شد تا یک خادم و نوکر دربار شود)
و دومی..
(آزاد شد تا اعدام شود)..!
(و یوسف سالها انتظار کشید و صبر کرد)..!!
اما.. بعد از این همه طول انتظار..آزاد شد تا پادشاه مصر شود..
تا پدر و مادرش را ملاقات کند..
تا خوشحالی او به نهایت برسد..!
به تمام آرزوهای به عقب افتاده های مان:
"بیشتر آراسته شو که فال یوسف از آن توست"
آی کسانیکه برآورده شدن آرزوهایشان در مقابل اطرافیانشان سالها به تاخیر افتاده است..
اشکالی ندارد..ناامید نشوید..
همیشه اعلان نفر برتر و نفر اول را به آخر محفل می اندازند!!
..اگر کسانی که با تو در این مسابقه (زندگی)هستند از تو جلو زده اند...
پس بدان که تو بزرگتر و بیشتر از آنچه تصورش را هم بکنی خواهی یافت!!
..یقین بدان که الله ترا از یاد نبرده و نخواهد برد..
و او پاداش انسانهای نیکوکار را ضایع نخواهد کرد..پس از نیکوکاران باش..!
..وقتی حضرت یعقوب علیه السلام گفت:
( وَأَخَافُ أَن یَأکُلَهُ الذئب)
"و می ترسم که گرگ او را بدرد"
یوسف گم شد و خودش نابینا شد..!
چون احتمال بدی را پیش کرد..
..اماوقتی گفت:
( وَ أُفَوِّضُ أَمْرِىٓ إِلَى الله )
و کارم را به الله می سپارم.
یوسف و بنیامین بازگشتند و بینایی او هم بازگشت!
اللهم انی فوضت الیک امری
+ یکی ازبزرگان میگوید:
من در وقت نیازم از الله چیزی را میخواهم...
اگر به مرادم رسیدم (یکبار) خوشحال میشوم..
اما اگر حاجتم برآورده نشد،
ده ها بار خوشحال میشوم..!!
چون اولی انتخاب و خواست خودم هست..
ودومی "انتخاب وخواست الله سبحانه وتعالی"علام الغیوب (دانابه همه غیبها وآنچه درپیش داریم) هست ..!
-چه زییاست اعتمادکامل به پروردگارمان
والله یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
.."الله میداند وشما نمی دانید."
پس با یقین به وعده های الله به پیشواز تقدیر و سرنوشت بروید.
http://anywherewithu.blogsky.com
مناسبت ها
چرا نام حضرت مریم(س) در قرآن آمده؛ ولى نام حضرت فاطمه(س) نیامده است؟
حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) از بهترین زنان جهان مى باشند. در این باره به چند نکته توجه فرمایید؛
1. صرف آمدن نام اشخاص در قرآن، نشانه فضیلت آنان نیست؛ زیرا در قرآن کریم، نام افراد ستم کار و مشرک مانند: فرعون، ابولهب و... نیز آمده است.
2. گر چه نام حضرت فاطمه(س) در قرآن صریح نیامده، ولى فضیلت ایشان از حضرت مریم(س) بیش تر است. امام صادق(ع) مى فرماید: « ... امّا حضرت مریم(س) بانوى زنان زمان خود بود؛ ولى حضرت فاطمه(س) بانوى همه بانوان جهان از اولین و آخرین است». در قرآن یاد کردن افراد به وسیله آوردن اوصاف ارزش مندشان، مطلوب تر است، از این که به نام از آن شخص تعریف شود.[1]
3. نام اهل بیت پیامبر اکرم(ص) از جمله حضرت فاطمه(س) به جهت مصالحى، به صراحت در قرآن کریم نیامده است. از جمله این که به احتمال قریب به یقین، اگر نام اهل بیت و حضرت فاطمه(س)در قرآن کریم به صراحت مىآمد، نااهلان، قرآن را تحریف کرده و به سبب دشمنى با آن حضرت و همسرش حضرت على(ع) و حذف نام ایشان از قرآن، در قرآن دست مى بردند؛ ولى اگر با ذکر اوصاف گفته شود، دیگر افراد نااهل دست به تحریف آیات قرآن نزده و حقیقت و شخصیت اهل بیت(ع) نیز براى حقّ جویان روشن مى شود. در قرآن آیاتى درباره اهل بیت(ع) نازل شده که بسان تصریح به نام آنان و بهتر از تصریح است. کسى که به دنبال حقیقت باشد، از هر دو گفتار(صراحت، عدم صراحت) یک مطالب را مى فهمد.[2]
4. برخى آیات و سوره هاى قرآن در شان حضرت زهرا(س) نازل شده است؛ از جمله سوره هایى که در شان ایشان نازل شده، سوره دهر و کوثر است. نزدیک به 30آیه در شان ایشان تإویل شده که برخى از آن ها عبارتند از:
• «انا إنزلنه فى لیله* القدر» قدر/1
• «انا إنزلنه فى لیله مبرکه انا کنا منذرین» دخان/ 3
• آیه مودت: «قل لا إسئلکم علیه إجرا الا الموده فى القربى"شورى/ 23
• آیه تطهیر: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس إهل البیت و یطهرکم تطهیرا» احزاب/ 33
• آیه مباهله: «تعالوا ندع إبنإنا و إبنإکم و نسإنا و نسإکم و إنفسنا و إنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکذبین» آل عمران/ 61
* مراد از «لیله»، حضرت فاطمه(س) مى باشد.
پی نوشت :
عرض سلام و شاد باش خدمت همه دوستان گرامی
هر پیام شما پنجره ای است که زیبایی نام مادر
و پاکی بانوی دوعالم فاطمه زهرا (س)
را برایم به تصویر می کشد
سپاس از این رنگین کمان هزار رنگ !
1. ر.ک: محدث بحرانى، تفسیر البرهان، بنیاد بعثت، تهران، ج1، ص618.
2. ر.ک: غایه المرام، باب 59، فصل دوم، ص 265.
3.سایت تبیان
مهدویت
*ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
* دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.
* با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظره است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!
* علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمه این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد.
* انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!
* مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.
* افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
* قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست!
* اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!
* چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!
* هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
*حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!
* راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه
پی نوشت :
سلام بی کران
به لطف خدا در کامنت بزرگواری مساله رجعت مطرح شد که برای تکمیل بحث مطالب خودم راجع به رجعت و تلاشی که ایشان در راستای جمع آوری احادیث رجعت کردند را پیوست می کنم.
من نوشت
آقا جان یابن الحسن ! گفته بودی :
هر جا که روضه عمویم عباس (ع) را بخوانند
سراسیمه خودم را می رسانم.
بی گمان امشب به بالین مادری می آیی
که تا آخرین نفس روضه عباس می خواند !
فرهنگی
خداوند به انسان دستور داد:
گندم نخور، وقتی خورد
اولین سیلی خدا به اوبرهنه شدن بدنش بود.
این نشان می دهد که رها کردن لباس
سیلی خداست نه تمدن !!!
(حجت الاسلام قرائتی)
درد نوشت 1:
پدیدآورندگان فیتنس این ورزش را به عنوان ورزشی برای بازسازی و زیبایی اندام فرد می دانند که باعث ایجاد جذابیت می شود. اما همانطور که گفته شد اصل این ورزش برای ایجاد زیبایست و بدلیل حاشیه های غیر شرعی و غیر اخلاقی این ورزش، در داخل کشور غیر قانونی اعلام شده و آنچنان در بین افکار عمومی قبیح است که از برگزاری روشهای زیرزمینی و غیر قانونی آن نیز در داخل کشور استقبالی نشده است.
یکی از مشکلات اصلی فیتنس این هست که قربانی کلا در رژیم غذایی شدید می باشد و به مصرف داروها و مکملهای زیاد که در دراز مدت عوارض وحشتناکی دارد روی می آورد و در نتیجه این ورزش نسل جوان ما را نابود میکند.
درواقع اصل این ورزش برهنگی را هدف قرار داده است. متأسفانه مدتی است بعضی از پسران و دختران ایرانی در شبکه های اجتماعی اقدام به پخش تصاویر عریان جهت نمایش اندام خود می نمایند و موج این برهنگی به بازیگران سینما نیز رسیده است.
اما کار به همینجا ختم نمی شود. مدتی است در این شبکه ها از سوی بعضی از مدیران سایت های مستهجن مسابقه ای ترتیب داده شده است به نام مسابقه فیتنس بانوان و در این شبکه ها اعلام می شود تا بانوان عکس های شخصی و عریان خود را جهت شرکت در این مسابقه ارسال نمایند و در صورت تایید، این تصاویر در مسابقه شرکت داده می شوند.
وقتی که موضوع را موشکافی کردیم متوجه شدیم درواقع همچین مسابقه ای اصلاً وجود خارجی ندارد و پس از مدت کوتاهی تصاویر برهنه این بانوان اغفال شده در کل دنیا به عنوان مانکن هایی جهت لذت بردن هوس بازان پخش می شود.
حال سؤال ما این است آیا عزت و شرف یک بانوی نجیب ایرانی در این حد می بایست تحقیر شود؟
درد نوشت 2:
گمان می کــرد دست و دل بازی
را به انتهایش رسانــده است
حتی همسرش را هم بخشیــد
به چشمان ناپــاک خیابــان ها . .
رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم :
خداونــد هفت نفر را لعنــت کردند که یکی از آنها مـردی است
که نسبت به پوشش و عفت همسرش بی توجه است .
/ مستدرک الوسایل ، ج، 14ص291 /
پی نوشت:
سلامی بهاری خدمت همه همراهان
در پاسخ دوستانی که دنبال راهکاری برای فرهنگ سازی بودند ،
کامنت برادر محترم ( امپراطور بهار ) و جواب می آید:
سلام فرهیخته ی مهربان
1. از قرن چهارم به بعد ما هیچ برنامه ای برای تمدن سازی نداشته ایم
تاکید می کنم تمدن سازی...فرهنگ براثر مداومت ساخته می شود مثل جاده مال
رو...ضد فرهنگ هم...ما پرهستیم از ضد فرهنگ وچقدر تهی از فرهنگ
2. اسمز را یادمان هست مواد از جای پر فشار ومتراکم نفوذ می کند به جای
کم تراکم...ما در حال اسمز فرهنگی هستیم تهی هستیم باید که تن دهیم به
دهکده جهانی ...مگر مادمی که تکانی به خودمان بدهیم...
3. شهادت اسوه تربیت ناب فرهنگی ام البنین تسلیت باد
اجتماعی
سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند. سخنران به سخن گفتن مشغول بود و ناگاه سکوت کرد و به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک روی آن اسم خود را بنویسند. بعد، آنها را جمع کرد و در اطاقی دیگر نهاد.
حال، از حاضرین خواست که به اطاق دیگر بروند و هر یک بادکنکی را که نامش روی آن بود بیابد. همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را بیابند. همه دیوانهوار به جستجو پرداختند؛ یکدیگر را هُل میدادند؛ به یکدیگر برخورد میکردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حدّی نداشت.
مهلت به پایان رسید و هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد. بعد، از همه خواسته شد که هر یک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده است. در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند.
سخنران ادامه داده گفت:
"همین اتّفاق در زندگی ما میافتد. همه دیوانهوار و آسیمهسر در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ میاندازیم و نمیدانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است. به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید. این است هدف زندگی انسان."