مناسبت ها
چه آرزوهای قشنگی می کردن و چقد زیبا اجابت می شد...
.
حاج احمد آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست...
.
حاج همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد...
.
برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش مفقود بود...
.
آقا مهدی باکری می گفت از خدا خواستم:
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...
.
حاج آقا ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:
"در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا دفن شد...
.
اللهم اجعل مماتی شهادة فی سبیلک...
مذهبی
31 فروردین مصادفه با اول رجب و
اول رجب مصادف شده با روز دوشنبه
در این روز آغاز ختم واقعه بسیار مجرب و مشکل گشاست
(( برای گرفتن حاجت ))
ادعیه ای وارد شده است که یکی از این ادعیه ختم سوره واقعه به مدت 14 روز و شروع آن از اول ماه ( ماه قمری ) است که در روز دوشنبه واقع شده باشد
خصوصیات این ختم
مجرب بودن این عمل برای حاجات معنوی و بخصوص برطرف شدن گرفتاریهای مادی حتی نجات از مرگ و وسعت رزق و روزی و تسهیل امور مهم مورد تاکید است .
طریقه ختم
1. شروع از اول ماهی که دوشنبه باشد باشد مثل ماه رجب سال 1436 قمری (1394 شمسی)که اول آن در روز دوشنبه است.
2. این عمل به مدت چهارده روز انجام شود.
3. روز اول یک مرتبه سوره واقعه خوانده شود، روز دوم دو مرتبه و.... روز چهادرهم چهارده مرتبه.
بعد از قرائت هر روز دعای زیر خوانده می شود :
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مُسَبِّبَ الاَسبابِ وَ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ یَسِّر عَلَینا الحِسابَ وَ سَهِّل عَلَینا العِقابَ.
اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیسِّرْهُ وُ اِنْ کانَ یَسیراً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَخَلِّدهُ وَ اِن کانَ مُخَلَّداً فَطَیِّبهُ وَ اِن کانَ طَیِّباً فَبارِک لی فیهِ وَ اِنْ لَمْ یکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِینُونِیتِکَ وَ وَحْدانِیتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیّ حَیثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلْنی اِلَیهِ حیثُ یکُونُ
4. بعد از خواندن سوره واقعه در روز پنجشنبه، دعای زیر خوانده شود.
بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحیم
یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جَوادُ یا حَلیمُ وَ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کَریمُ اَسْئَلُکَ تُحْفَهً مِنْ تُحَفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی وَ تُقْضی بِها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بِها شَأنی بِرَحْمَتِکَ یا سَیّدی اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الأرْضِ فَاَخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسَّرهُ وَ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثَّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی و إن لم یکُنْ فَکَوْنِهِ بِکَیْنُونِیَّتکَ وَ وَحْدانِیَّتکَ اَللّهُمَّ انْقَلِبْ اِلی حَیْثُ اَکُونُ وَ لا تَنْقُلُنی اِلَیْهِ حَیْثُ یَکُونُ اِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْءٍ قَدیرٍ یا رَحیمُ یا غَنیُّ وَ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل محمد اَتْمِمْ عَلَیْنا نَعْمَتِکَ وَ هَنَّئْنا کَرامِتِکَ بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
مناسبت ها
بسم الله الرحمن الرحیم
بچه تر که بودم، شیطنت هایم بیشتر از امروز بود. یک روز شیشه این همسایه را می شکستم و فردا، سر پسر همسایه دیگر را. یک روز صبح، عمویم که از کارهایم عاصی شده بود؛ صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که می دهد، کاری اقتصادی دست و پا کنم. پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت به بچه های محل بود. من هم از خدا خواسته، پولها را از عمو گرفتم و از عمده فروشی، ده بیست تایی بیسکوئیت خریدم. یک جعبه چوبی میوه هم سرو ته شد و سر کوچه خودمان که از قضا گلوگاه محل نیز محسوب می شد، اولین دکان بیسکوئیت فروشی من پا گرفت.
اولین روز، کسب و کار تعریفی نداشت و بیشتر وقت من به بطالت گذشت. بچه ده ساله ای را در نظر بگیرید که از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکوئیت بنشیند و گرسنه شود. طبیعی است که شیطان در جلدش برود و به بیسکوئیت ها دست درازی کند.
ظهر که شد، پدر از سر کار آمد و با دیدن من، که نان آور خانه شده بودم، خندید. نزدیک آمد و پرسید که چه می کنم و از صبح، چقدر کاسب بوده ام. من هم گفتم بیسکوئیت را خریده ام سه تومن و می فروشم پنج تومن. دروغ می گفتم. خریده بودم پانزده ریال و می فروختم دو تومن. پدر با شنیدن این حرف گفت: خوب یکی هم به ما بده. من هم زرنگی کردم و بیسکوئیتی که ازصبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم. پدر بیسکوئیت را زیر و رو کرد. ظاهراً می خواست چیزی بگوید، اما نگفت. دست دیگرش را در جیب فرو برد و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد. من ایستادم و جیبهایم را گشتم و دست آخر گفتم: پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم. پدر هم گفت: اشکال ندارد؛ بعداً با هم حساب می کنیم. و این بعداً هرگز نرسید. تا عصر، پشت دکانم بودم و پس از آن به خانه رفتم و بیسکوئیتی که به پدر فروخته بودم را از سر طاقچه برداشتم و خوردم.
امروز که من پدر شده ام و پسری دارم که شیطنت می کند؛ فهمیده ام که آن روزها، پدر قیمت بیسکوئیت را می دانست؛ می دانست که بیسکوئیت را دو تومن می فروشم؛ می دانست که پنج تومنی دارم که پولش را پس بدهم؛ می دانست که بیسکوئیت نوک زده را به او انداخته ام؛ و می دانست که بیسکوئیت را خودم خواهم خورد. و من امروز فهمیده ام که پولی که عمو به من داد را پدر داده بود؛ فهمیده ام که این بازی برای این بود که من دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم؛ فهمیده ام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود.
امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: «رجب نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر و از عسل شیرین تر است؛ اگر کسی یک روز از این ماه را روزه بدارد؛ خداوند از آن نهر به او خواهد نوشانید.»
گاهی می پرسند: این چه موازنه و معامله ای است که اگر کسی تنها یک روزه بگیرد؛ خداوند او را به بهشت می برد و از نهر رجب به او می نوشاند؟ سوای همه پاسخ های متینی که به این پرسش داده شده؛ به گمانم هدف خداوند این است که ما دست از «خبط و خطا» برداریم و در این ماه رجب «راه بیافتیم»؛ و الاّ خداوند قیمت یک روز روزه گرفتن را می داند. بیایید از دست دل بازی خداوند در این ماه استفاده کنیم و هم مغفرتش و هم فرج پدر مهربانمان وامام زمانمان را ازاو بگیریم.
✨✨✨یاوران حضرت مهدی✨✨✨
مناسبت ها
وقتی به خودت میای و میبینی یه ساعته به جای ترانه مورد علاقت،داری آهنگ باب اسفنجی رو زمزمه میکنی.....
یعنی مادر شدی !
وقتی سهم تو از شور ترشی سر سفره ، هویج میشه....
یعنی مادر شدی !
وقتی شجاع میشی و با دمپایی تو سر سوسک میزنی و میگی:"دیدی ترس نداشت!!"
یعنی مادر شدی !
وقتی خوابت میاد ولی بیدار میشینی تا کودک تب دارت تشنج نکنه.....
یعنی مادر شدی !
وقتی تلویزیون خونه همیشه داره کارتون پخش میکنه ....
یعنی مادر شدی !
و هزار و یک وقتی های دیگر......
این لحظات شیرین مادر بودن رو میستایم
تقدیم به مادرهای مهربون
روزمادرمبارک❤️
مناسبت ها
.در تاریخ آمده چهار نفر بودند که بسیار گریستند
اول حضرت آدم ، که با اینکه به بخشندگی حضرت حق ایمان داشت بسیار گریست
دوم حضرت یعقوب ، که با علم به زنده بودن پسرش بسیار گریست
سوم وجود نازنین صدیقه طاهره سلام الله علیها ، که مدت نود روز بعد از وفات رسول الله گریه کردند تا به ایشان پیوستند
و چهارم حضرت زین العابدین ع که مدت چهل سال بر حوادث روز عاشورا گریستند
در احوالات وجود پاک حضرت سجاد نوشتند:
تا چهل سال
آب میدیدند میگریستند
جوان رعنا میدیدند میگریستند
طفل شیرخوار میدیدند شدید گریه میکردند
اسیر میدیدند گریه میکردند
و.......
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
شهادت امام زین العابدین تسلیت باد.
من نوشت
کاروان حسین (ع) هرلحظه به سرزمین موعود نزدیک می شود
اینجا همان طور سینا است
که موسی کلیم (ع) به هوای جستن آتش ترک زن و فرزند کرد
اینجا همان کوه صفا ومروه است
که ابراهیم خلیل (ع)از مهر پدری گذشت و اهل و فرزند رها کرد
اینجا کرب و بلاست
که جایگاه کرب واندوه و ناله و بلاست!
من نوشت
بنام خدا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)- الهم عجل لولیک الفرج
مناسبت ها
بنام خداوند مهرورز
بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.
بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.
بدرود که چه بدی ها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.
بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها.
مناسبت ها
بنام خداوندمهرورز
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع) . . .
ای حسن و حسین! شما را سفارش میکنم به ترس از خدا، و این که دنیا را نخواهید، هر چند که دنیا پی شما بیاید. و دریغ مخورید بر چیزی که به دستتان نیاید. حق را بگویید و برای پاداش (آن جهان) کار کنید. با ستمکار بجنگید و ستمدیده را یاری کنید.
شما و همه فرزندانم و کسانم و آنها را که نامه من به دستشان میرسد، سفارش میکنم به ترس از خدا و نظم در امور و آشتی با یکدیگر؛ که من از جد شما شنیدم که میگفت:« آشتی دادن میان مردم بهتر است از سالها نماز و روزه.»
به خاطر خدا مراعات حال یتیمان را بکنید. آنان را گاه گرسنه و گاه سیر نگه ندارید و نزد خود ضایع شان نکنید؛ و همسایگان تان را دریابید که پیامبر شما سفارش آنها را بسیار میکرد، چندان که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد نمود. و به خاطر خدا قرآن را ارج بنهید؛ مبادا دیگران در عمل به احکام آن بر شما پیشی گیرند؛ و به خاطر خدا به نماز اهمیت دهید که ستون دین شماست؛ و به خاطر خدا تا زمانی که زنده اید، خانهی او را خالی مگذارید که اگر حرمت آن را نگاه ندارید، به عذاب خدا گرفتار خواهید شد؛ و به خاطر خدا در راه خدا به مال و جان و زبانهایتان جهاد کنید. با هم متحد باشید، به هم بخشش کنید و مبادا از هم روی برگردانید.
امر به معروف و نهی از منکر را وا مگذارید که در غیر این صورت، بدترین افراد، حکمرانی شما را بر دست گیرند و آن گاه هر چه نفرین کنید، خدا از شما نپذیرد. ای پسران عبدالمطلب! چنین نشود که بگویید امیرمؤمنان را کشتهاند و به این بهانه دستهایتان را به خون مسلمانان بیگناه آلوده کنید. بدانید جز قاتل من کسی نباید بابت خون من کشته شود. اگر من از این ضربهی او از دنیا رفتم، او را تنها یک ضربه بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مَبُرید که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود:« از بریدن اندام مرده بپرهیزید، هر چند سگ هار باشد.»