روان شناسی
یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند،
اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه ساعت 10 دعوت مىکنیم.
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند
امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که چه کسی مانع پیشرفت آنها در شرکت شده.
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند
ووقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد
و زبانشان بند مىآمد.
آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود
و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید.
نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم خود شمایید.
شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید.
زندگی شما وقتی رئیستان،دوستانتان،والدینتان شریک زندگیتان تغییر کنند تغییر نمی کند
زندگی شما وقتی تغییر میکند که شما تغییر کنید.
جهان هرکس به اندازه ی وسعت دید اوست
پس زیبا بیندیش...
مذهبی
هر سال شب شام غریبان حسینی که میشه ، به یاد سخنرانی حاج آقا امینی ، می افتم که خطاب به مردم فرمود که : کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند ، چند روزی بال و پرش رو می بندند ، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن ، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند ، و پروازش میدن ، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست ، میگن هنر داره و رگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت ، روی پشت بام کس دیگه ای نشست ، میگن بی هنر وبی رگ بود !
آهای مردم آهای جوان ها ، ده روز از محرم گذشت و توی این ده روز امام حسین ما ها رو خرید بال وپر مون رو بست پیش خودش نگه داشت ، در این ده روز میهمان امام حسین بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین بود و در واقع از آب و نان امام حسین خوردیم ، حالا بعد ده روز بال و پر مون رو باز کرده که پرواز کنیم ، نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ، بیایید به امام حسین یه قول بدیم ، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین باشیم وفقط واسه اون پرواز کنیم ،وفقط روی پشت بام اون بشینیم.
من نوشت
کاروان حسین (ع) هرلحظه به سرزمین موعود نزدیک می شود
اینجا همان طور سینا است
که موسی کلیم (ع) به هوای جستن آتش ترک زن و فرزند کرد
اینجا همان کوه صفا ومروه است
که ابراهیم خلیل (ع)از مهر پدری گذشت و اهل و فرزند رها کرد
اینجا کرب و بلاست
که جایگاه کرب واندوه و ناله و بلاست!
اخلاقی
ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ(ﻉ) ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻧﻤﻮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﯾﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽﮐﻨﻢ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ «ﺗَﻮَﺳَّﺪِ ﺍﻟﺼَّﺒْﺮ»؛ ﺻﺒﺮ ﺭﺍ ﺗﮑﯿﻪﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ!؛ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺤﻞ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﻨﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﺼﯿﺒﺶ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻄﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﻨﺪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ؛ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﺻﻼً ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺯﯾﺮﺍ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻓﺼﻞ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﺳﺖ.
ﺁﻧﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪ، ﻗﺴﻢ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺟﺎﯼ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﯾﮑﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﯾﮑﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ، ﯾﮑﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﯾﮑﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ؛ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺪﻭﻥ ﻓﺸﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ. ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯽﺷﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﻗﺮﺹ ﺁﺭﺍﻡﺑﺨﺶ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦﭼﻨﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ، ﺁﺳﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ.
ﺁﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﻮﺍﻣﺎﻧﻪ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﺪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﻨﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺤﻞ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﯾﺎ ﺍﻫﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎ ﺍﻫﻞ ﻓﮑﺮ ﻭ ﻓﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﺻﻼً ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻧﺞ! ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: «ﻟَﻘَﺪْ ﺧَﻠَﻘْﻨَﺎ ﺍْﻹِﻧْﺴﺎﻥَ ﻓﯽ ﮐَﺒَﺪٍ»؛ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺗﻌﺪﯾﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻭﻓﻖ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻧﺞ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ.
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﺮﺩ؛ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺫﯾﺖ ﺷﺪ.
آیت الله جوادی آملی؛
من نوشت
بنام خدا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)- الهم عجل لولیک الفرج
کتاب : کربلا مبارزه با پوچی ها
من نوشت
بنام خدا
دیشب یک برنامه ای تو تلویزیون می دیدم که گزارشگر از مردم می پرسید: آرزوتون چیه؟
یکی می گفت : خونه بخرم. یکی می گفت : شرایط اقتصادی بهتر بشه . یک نفر دیگه جالب بود می گفت : پول و امکانات داشته باشم فعالیتهای قرآنی انجام بدم و...
البته این آرزوها هیچکدوم بد نیست ولی واقعا به فکر افتادم که آرزوی اصلی ما تو زندگی چی باید باشه؟ و اولویت با کدام خواسته و آرزوست؟
چون در حقیقت این اولویت های ماست که به زندگیمون جهت میده نه خواسته های ما !
پی نوشت : با تشکر از حضور و راهنمایی سازنده دوستان مطلبی راجع به تفاوت امید و آرزو دیدم که در ادامه می آید :
امید یا همان رجاء، صفتی پسندیده و مطلوب است ، درحالیکه آرزو یا همان امل، خصلتی ناپسند و رذیلتی اخلاقی محسوب میشود. در تعریف امید گفته اند: «الرجاء توقع ما ینبغی و تیسر اسبابه و یحسن مابه _ امید، توقع چیزی است که سزاوار باشد، حصول مقدمات آن میسر باشد و عاقبتی نیک داشته باشد.» اما آرزو چنین تعریف شده است: «الامل توقع ما لاینبغی و لم یحسن مابه و لم یتهیأ اسبابه _ آرزو، توقع داشتن چیزی است که سزاوار نباشد، عاقبتش نیک نبوده و اسبابش مهیا نباشد.» لذا منشاء امید عقل خواهد بود اما منشاء آرزو خیال و وهم میباشد. به همین دلیل شخص امیدوار، انتخابگر امری خوش عاقبت است و برای رسیدن به آن، مقدمات لازم را هم مهیا می کند در حالیکه شخص آرزومند تلاش خود را برای رسیدن به مقصد بدفرجامی به شکل ناشایستی به هدر میدهد!
ان شاالله که در زندگی همیشه امیدوار وموفق باشید.
مناسبت ها
بنام خدا
مرحوم شیخ طوسى رضوان اللّه تعالى علیه به نقل از هشام بن سالم حکایت فرماید:
روزى به همراه جماعتى از اصحاب حضرت ابو عبداللّه ، امام جعفر صادق علیه السلام ، در مجلس و محضر مبارکش نشسته بودیم ، که شخصى از اهالى شهر شام اجازه
گرفت و سپس وارد مجلس شد و سلام کرد.
امام علیه السلام جواب سلام او را داد و فرمود: بنشین .
پس از آن که نشست ، حضرت او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى مرد شامى ! خواسته ات چیست ؟
و براى چه به این جا آمده اى ؟
آن شخص اظهار داشت : شنیده ام که شما نسبت به تمام علوم و به همه مسائل آشنا و عالم هستى ، لذا آمده ام تا مناظره کنم .
حضرت فرمود: در چه موردى ؟
عرضه داشت : پیرامون قرآن ؛ و حروف مقطّعه و إ عراب آن .
ادامه مطلب ...