بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

کتاب یا کلاس ؟

من نوشت


دلم می خواهد از خیلی چیزها بنویسم .ولی یک حسی نمی گذارد .

آیا زندگی مثل یک کتاب می ماند که باید آن را نوشت  -فارغ از اینکه چه کسی خواننده کتاب است ؟  نویسنده از خودش و زندگی و افکار ورویاهایش می نویسد و دیگران هم محکوم هستند به خواندن ؟

آیا زندگی مثل کلاس درس است که بعضی معلم و برخی هم سطح و مساوی تو و برخی از تو ضعیف ترند؟ بعضی رفیقند و برخی نارفیق .بعضی همپا  هستند و برخی خار پا ؟

 یقین دارم که  از کلاس زندگی بیشتر از کتاب زندگی  می آموزم.

فرازی از دعای سمات  که خیلی  آرامش بخش است  :


اکْفِنِی مَئُونَةَ إِنْسَانِ سَوْءٍ وَ جَارِ سَوْء وسُلْطَانِ سَوْءٍ وَ قَرِینِ سَوْءٍ وَ یَوْمِ سَوْ


(خدایا) مرا از شر انسان بد و همسایه بد و پادشاه بد و همنشین بد و روز بد و ساعت بد کفایت فرما!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد