بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

اخلاص کیمیای زندگی !

مذهبی


در این جلسه می‌خواهیم راجع به یک مسأله‌ای صحبت کنیم که هم وجودش لازم و ضروری است و هم خیلی مهم است. ما در اصطلاح خودمان داریم می‌گویند: چیزی داریم،جوهری داریم به نام کیمیا که اگر به مس بزنند طلا می‌شود. آن کیمیا چیست؟ کیمیا چیست که به کارهای ما ارزش می‌دهد. نیت است و اخلاص.


موضوع: کیمیای اخلاص، به هر کاری بزنیم ارزش پیدا می‌کند و از هر کاری هم جدا شود ارزشش از دست می‌رود. ما مأمور هستیم کارهایمان برای خدا باشد. البته اخلاص خیلی مشکل است. زود آدم از مدار خدا بیرون می‌رود به دایره شرک وارد می‌شود. روایت داریم شرک مثل این است که شب تاریک مورچه‌ی سیاه، شب سیاه روی سنگ سیاه راه برود، اصلاً آدم می‌فهمد؟ گاهی وقت‌ها انسان کارهایش خدایی نیست، خودش هم توجه ندارد. فکر می‌کند برای خداست.




ادامه مطلب ...

زندگی زناشویی و پول

زناشویی


دراوایل دهه هشتاد میلادی، من با کیم آشنا وعاشق او شدم. بعد ازمدتی با هم ازدواج کردیم. او عشق زندگی من، بهترین دوستم و دلیل موفقیت‌های امروز من است. با گذشت سال‌ها، زندگی زناشویی ما قوی‌تر و بهتراز قبل شده ومن خدا را به خاطر داشتن او هر روز شکر می‌کنم.

 

خیلی از مردم من و کیم را امروز می‌بینند و فکر می‌کنند که چون ما ثروتمند هستیم، خوشبختیم. واقعیت این است که وقتی من با کیم آشنا شدم، ورشکسته بودم و یک میلیون دلار بدهی بعد ازشکست در اولین تجارت کاری‌ام داشتم. شکرخدا، کیم با من ماند و می‌دانم که کیم به خاطر پولم با من زندگی نمی‌کند و من به خاطر پول کیم با او زندگی نمی‌کنم.

 

ادامه مطلب ...

ماه رمضان و عید فطر در شعر حافظ

ادبی-هنری


لسان الغیب، شمس الدین محمد حافظ شیرازی بلند مرتبه ترین شاعر غزلسرای ایرانی است که دیوانش قرنهاست همراه فارسی زبانها است و اشعارش، گویی آینه ای صادق است که هر روح ایرانی را مجذوب میسازد وهمدم لحظات تنهایی و شیدایی و خلوت و جمع همگان است.حافظ در کنار بیان شیوا و دلربا و همگون با روح و روحیه ایرانی که از هنرمندی و ایرانی بودنش سرچشمه گرفته ، اشارات عمیق و دقیقی به مفاهیم و مختصات دینی و قرآنی نیز دارد که بیان کننده مسلمانی و عمق اعتقاد اوست.حافظ نه تنها به آشنایی با قرآن در اشعارش اشاره دارد ، بلکه خود را وامدار این کتاب آسمانی هم می داند و اذعان می کند که هر چه دارد از دولت قرآن است. به این ترتیب است که شعر حافظ را شعری رمزی می دانند که مفاهیم بلند دینی و عرفانی را بیان می کند.


ادامه مطلب ...

داستان جالب رضا شاه و بانک ملی

طنز تاریخی



میگویند وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند برای بازاری ها پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند. هیچکدام از تجّار بازار حاضر به این کار نشد. وقتی خبر به خانم فخرالدّوله، مالک بسیار ثروتمند، خواهر مظفّر ادین شاه و مادرمرحوم دکتر امینی رسید به رضاشاه پیغام فرستاد که مگر من مرده ام که می خواهی از بازار پول قرض کنی ؟ من حاضرم در بانک ملّی سرمایه گذاری کنم. و به این ترتیب بانک ملّی با پول خانم فخرالدّوله تأسیس شد.

ادامه مطلب ...

استعاذه

مذهبی


اهمیت استعاذه در قرآن و اخبار:


از جمله چیز هایی که در قرآن مجید و اخبار اهل بیت علیه سلام عنایت زیادی به آن شده موضوع استعاذه است یعنی پناهنده شدن به خداوند از شر شیطان «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و البته باید حال استعاذه یعنی پناه بردن به حق پیدا شود تا استعاذه حقیقی باشد.

برای اثبات اهمیتش در قرآن مجید می فرماید: «هنگامی که می خواهی قرآن بخوانی نخست به خدا پناه ببر از شر شیطان رانده شده» (سوره 16 آیه 98)

پس از تکبیرة الاحرام در نماز هم امر شده که استعاذه کنند لیکن در خصوص نماز باید آهسته خواند. بعضی از مفسرین راز آهسته خواندنش را چنین گفنته اند: مانند کسی که از دشمن سر سختی دارد فرار می کند چطور خود را در حال فرارپنهان می کند، اشاره به این است که تو در حال فرار از دشمن سرسخت خود هستی که در کمین و مراقب تست.



ادامه مطلب ...

انگیزه یا وظیفه

من نوشت



تند تند بسته های آب را جابه جا می کرد.خانم گزارشگر پرسید: آقا انگیزه تون از کمک به مردم زلزله زده چیه ؟ اوهم خیلی محکم جواب داد:خانم انگیزه چیه؟ وظیفه است !وظیفه!

ومن ماندم که جدا از انگیزه و وظیفه چه کاری می توانم انجام دهم برای مردمی که یک شبه به خاک نشستند!!

گاهی لیوان آب را زمین بگذارید

روانشناسی



استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقیقا «وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
ادامه مطلب ...

حس تازه

من نوشت


وقتی پالتوی قدیمی ات را تن یک نفر می بینی

وقتی کسی که دلت را شکسته از تو دلجویی می کند

وقتی که عزیزی که فکر می کنی بیادت نیست هدیه ای برایت می فرستد

وقتی یک دوست را پس از سالها می بینی یا صدایش را می شنوی

وقتی یک مهمان بجای زحمت سنگ صبورت می شود وکمکت می کند

وقتی تو اوج نا امیدی دنبال یک روزنه امید و نشاط می گردی

وقتی یک رابطه جدید با خدای خودت خلق می کنی

.

.

.


چه حسی داری ؟





زندگی سرشار از حسهای تازه است !!  

خطبه بدون الف

مذهبی


چنین روایت شده که وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یکدیگر مذاکره مى نمودند که کدام یک از حروف هجا در کلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت که الف زیادتر در کلام مى باشد.

ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن که قبلاً فکر کند و ترتیب کلماتى دهد که در آن الف نباشد. این خطبه مفصّل را بیان فرمود که هیچ الف در آن نیست و آن خطبه این است :(1)

حَمدتُ من عَظُمتْ مِنَّتُه ، و سَبغتْ نِعمته ُ، و سَبقتْ رَحمتُه ، و تَمّتْ کَلِمته ُ، و نَفذتْ مَشیتُه ، و بَلَغَتْ حُجّتُه ، جو عَدلتْ قَضیتُه .
حمد مى نمایم کسى را که منّت او بزرگست ، و نعمت او فراوانست ، و رحمت او پیشى گرفته است بر غضب او، و علامات قدرت او تمام است ، و مشیت او فرو گرفته تمام موجودات را، و حجّت و برهان او همه جا رسیده ، و حکم او به عدل پیوسته .


ادامه مطلب ...

احتجاج امام علی(ع) با مرد یهودی

مذهبی





ابوطفیل عامر بن وائله می‌گوید: آن گاه که لقب «امیرالمؤمنین» برای خلیفه دوم تثبیت گردید، روزی نزد او نشسته بودیم که مردی یهودی از اهل مدینه وارد شد. وی بر این باور بود که از نوادگان هارون، برادر حضرت موسی است! نزد خلیفه ایستاد و به وی گفت: ای امیرمؤمنان! کدام یک از شما آگاه‌تر به دانش پیامبر و کتاب پروردگارتان هستید تا من از او آنچه را می‌خواهم، پرسش کنم؟!

خلیفه اشاره‌ای به سمت علی بن ابی‌طالب(ع) کرد، مرد یهودی گفت: آیا چنین است ای علی!؟ امام فرمود: آری، هر چه می‌خواهی بپرس. مرد  یهودی گفت: از تو دربارۀ سه مطلب پرسش می‌کنم، بعد از سه مطلب و سپس از یک مطلب. امام علی(ع) فرمود: برای چه نمی‌گویی از هفت مطلب از تو پرسش می‌کنم؟!


ادامه مطلب ...