نمی شود همیشه همه از شما راضی باشند. بالاخره یک روزی، یک جایی، یک نفری پیدا می شود که همینطور بی دلیل، عشقش می کشد که حتی نوع حرف زدن شما هم روی مخش باشد و راهی ندارد که بتوانید راضی اش کنید. نوع نارضایتی اش منطقی نیست که شما بخواهید منطقی حلش کنید. پس همان بهتر که برخلاف همیشه بنشینید و صورت مساله را پاک کنید و دائم به دنبال تایید این و آن نباشید.
این یک بار را به جای اینکه طرفین ماجرا «شما» و «نظر دیگران» باشید، «خودتان» باشید و «نظر خودتان». آن وقت وجدانتان را قاضی کنید و پیش بروید. شاید وسواس «مهم بودن نظر دیگران» از سرتان افتاد. فکر هم نکنید این حرف ها برای ارتباط با آدم های غریبه یا آنهایی است که فقط در محیط های کاری و … باهاشان سر و کار دارید، در قسمت های قبل گفتیم که این عادت اشتباه حتی در ارتباط با نزدیکترین آدم ها از مادر گرفته تا همسر، دردسر درست می کند.
تعجب نکنید اگر شنیدید دلیل یک طلاق، نه خشونت و خیانت، که زیادی مهربان بودن و انتظار محبت دیدن زیادی بوده! مراقب باشید و اگر موضوع بحث هستید، درمان را شروع کنید.
برای جواب دادن وقت بخرید
عادت بله گفتن ناخواسته را متوقف کنید. هر وقت با درخواست دیگران روبرو شدید، به جای اینکه فورا به آنها جواب بله بدهید، اول سعی کنید جواب دادنتان را به تاخیر بیندازید و فرصت فکر کردن به خودتان بدهید تا بتوانیدانتخاب هایتان را بشناسید و حتی به نتایج هر کدام هم بیندیشید.
ادامه مطلب ...
مهدویت
* صرف پیدا کردن و دیدن حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مهم نیست
صرف پیدا کردن و دیدن حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مهم نیست، آقایی گفته بود: شاید شما هم به خدمت آن حضرت مشرّف شده اید و خیلی ها مشرّف شده اند. اگر مشرّف شدید، به آن حضرت نگویید که: «از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری و یا امراض خصوصی و... بخواه»، زیرا این ها چندان اهمیت ندارد. هم چنین آقای دیگری گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب دیدم که به من فرمودند: «این هایی که به این جا (مسجد کوفه) آمده اند، از مؤمنین خوب هستند، ولی هر کس حاجتی دارد و برای برآورده شدن حاجت خود آمده است. مانند، خانه، فرزند و ... هیچ کدام برای من نیامده اند.» البته محتاج به خواب هم نیست، مطلب همین طور است و هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت - که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریات است - نیستیم!
ادامه مطلب ...
با سلام خدمت دوستان گرامی
به لطف خدا 6 مقاله در قسمت مالی - اقتصادی و 2 مطلب در قسمت بهداشت و سلامتی اضافه و جایگزین مطالب قبلی شده که امیدوارم مورد استفاده باشه. نقطه نظرتون مثل همیشه برایم راهگشاست.
با آرزوی موفقیت
روان شناسی
روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟ افسر گفت
قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم
به همان روال کار را ادامه دادم!
فلسفه ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!
روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟
آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟
پی نوشت :اگر نیمکت را به عنوان کار بیهوده تکرار پذیر در نظر بگیریم ، در زندگی با سه نوع نیمکت مواجهیم.
اول : کارهایی که برحسب عادت وبدون دلیل خاصی انجام می دهیم . مثل : تماشای طولانی مدت تلویزیون و موسیقی و..، خواب زیاد ،صحبتها وبحثهای بی فایده با دیگران صرفا برای وقت گذرانی و..
دوم : تعدادی از رسم ورسومها ( نه همه آنها ) که بخاطر ترس از طرد شدن از خانواده واجتماع
انجام می دهیم ، بدون اینکه به آن اعتقاد داشته باشیم یا برایمان توجیه کننده باشد.
سوم : از همه مهم تر اکثر ما، اعمال مذهبی مثل نماز وروزه و حجاب و...را صرفا از روی عادت و تقلید انجام می دهیم. واصلا دنبال فلسفه و تحقیق درباره چرایی آن نیستیم . بخاطر همین این تکرار ها ی بدون فکر ما را به جایی نمی رساند !!
من نوشت
سوریه با آن مردم شاد و مهربانش ! آن سفره های غذای رنگینش !
زنانی که با روسری های سفید چون فرشته ها در مقابل حجاب سیاهی که می شناخت جلوه می کردند !
دیگچه تبرکی حرم حضرت رقیه (س) که هر موقع با آن بازی می کرد یاد رقیه (س) و کمد پر از اسباب بازیش می افتاد !
این ها قسمتی از خاطرات کودکیش بودند که این روزها دوباره از صفحه سیاه تلویزیون به سراغش می آمدند .
نامردانی را می دید که بی بهانه آن مردم مظلوم را می کشند و فریاد (الله اکبر ) سر می دهند !
که (الله اکبر) یعنی بانگ قتل و مسلمان یعنی قاتل و وحشی !
بد صفتانی را می دید که نبش قبر می کنند و بعد از قرنها یاران اهل بیت (ع) را از قبرها بیرون
می کشند وکینه اموی خودرا آشکار می کنند. غافل از اینکه این بدن های تازه ،سند حقانیت شیعه است که محب اهل بیت (ع) همان طور که در زندگی اش جاودانه است ،بعد از مرگش هم جاودان است .
هرگز نمیردآنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
این روزها بانوی ما زینب (س) پریشان است ،به یاد روزهایی که از خیمه ها تا (تل زینبیه )
می دوید و بی تاب معرکه جنگ را نگاه می کرد.
دوباره سپاه حق وباطل رودر روی هم قرار گرفته و خون بیگناهان بر زمین می ریزد.
به یقین زینب (س) منتظر عاشورای دیگری است که در آن روز قائم آل محمد (عج) شمشیر جدش را به دست گیرد و در مقابل یزیدیان زمان قد علم کند و همه را در هم بکوبد که :
انّ الارض یرثها عبادی الصالحون" .
مناسبت ها
رمز محبت را هنوز کسى کشف نکرده است، یعنى نمى توان آن را فرموله کرد و
گفت اگر چنین شد چنان مى شود و اگر چنان شد چنین مى شود، ولى البته رمزى
دارد. چیزى در محبوب هست که براى محب از نظر زیبایى خیره کننده است و او را
به سوى خود مى کشد. جاذبه و محبت در درجات بالا«عشق »نامیده مى شود. على
محبوب دلها و معشوق انسانهاست، چرا؟و در چه جهت؟ فوق العادگى على در چیست
که عشقها را بر انگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانى
گرفته است و براى همیشه زنده است؟چرا دلها همه خود را با او آشنا مى بینند و
اصلاً او را مرده احساس نمى کنند بلکه زنده مى یابند؟
مسلماً ملاک دوستى او جسم او نیست، زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده ایم و باز محبت على از نوع قهرمان دوستى که در همه ملتها وجود دارد، نیست. هم اشتباه است که بگوییم محبت على از راه محبت فضیلتهاى اخلاقى و انسانى است و حب على حب انسانیت است. درست است على مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه هاى عالى انسانیت را دوست مى دارد اما اگر على همه این فضایل انسانى را که داشت، مى داشت: آن حکمت و آن علم، آن فداکاریها و از خود گذشتگى ها، آن تواضع و فروتنى، آن ادب، آن مهربانى و عطوفت، آن ضعیف[نوازى]، آن عدالت، آن آزادگى و آزادیخواهى، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت، آن مروت و مردانگى نسبت به دشمن و به قول مولوى:
در شجاعت شیر ربانیستى در مروت خود که داند کیستى؟
آن سخا و جود و کرم و... اگر على همه اینها را که داشت، مى داشت اما رنگ الهى نمى داشت، مسلماً این قدر که امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود.
على از آن نظر محبوب است که پیوند الهى دارد. دلهاى ما به طور ناخودآگاه در
اعماق خویش با حق سر و سر و پیوستگى دارد و چون على را آیت بزرگ حق و مظهر
صفات حق مى یابند به او عشق مى ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق على پیوند
جانها با حضرت حق است که براى همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها
جاودانى است مهر على نیز جاودان است.
نقطه هاى روشن در وجود على بسیار است اما آنچه براى همیشه او را درخشنده و
تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به او جذبه الهى داده
است.
جاذبه ودافعه امام علی (ع) -استاد مطهرى
چشمه هایى از دانش على(ع)
یکى از علماى یهود نزد والى آمد و گفت: آیا تو جانشین پیامبر این امت هستى؟ او گفت: آرى. یهود گفت که ما در تورات دیده ایم که جانشینان پیامبران در میان امت آنان، دانشمندترین آنان است. پس مرا آگاه کن که خداى تعالى کجاست، آیا در زمین است یا در آسمان؟
ادامه مطلب ...
من نوشت
خدارا شکر که میان تمام دیدارهای بی بهانه
این بار بهانه دیدارم میلاد جوادت (ع) شد!
می گویند : عیدی می دهی
به دست های خالی ،به جان های سرگردان
به اشکهایی که تا چشمخانه دل می رسند
ولی مجالی برای جاری شدن نمی یابند
می گویند : عیدی می دهی
به تمناهای ظهور ، به شوق های کودکانه
به امیدهایی که بر پنجره فولادت گره خورده
می گویند : عیدی می دهی
به دستهایی که تا نزدیک ضریحت امتداد یافته
به همان نشانی همیشگی
همان (باب الجواد ) که باب المرادش هم می نامند!
خدارا شکر! مولای من
که امسال عیدیت نصیبم شد !
اجتماعی
تالیا کاستلانو، ۱۳ ساله اهل اورلاندو-فلوریدا که دچار نوعی سرطان مهلک است تاکنون به خاطر ویدئوهایی که از آرایش های صورتش در شبکه های اجتماعی منتشر کرده بود تا نشان دهد هنوز هم امید به زندگی داشته و می تواند خود را زیبا کند ، با بازدید بیش از ۳۹ میلیون نفر به شهرت رسیده بود.