بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

خشکیده ام

خشکیده ام 
 خشکیده تر از آن که
کودکی به امید سیب
شاخه ام را تکان دهد
یا رهگذر به تمنای سایه
تکیه بر قامتم زند
یا اینکه زن همسایه
حصار پیچک باغچه کند!

  

خشکیده ام
خشکیده تر از آن که
زاغکی بر برگهایم لانه کند
یا اینکه دار نقش تنهایی
بر شانه ام زند
یا  عاقبت موریانه
ریشه ام را زبن در آورد!