بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

میلاد نور مبارک!

مناسبت ها


در انتظار جواد آل محمد علیه السلام



عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :
تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !
حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .
اصول کافی ج 1 ص 320 مدینه المعاجز ج 7 ص 274.
الغمه ج 2 ص 352 اعلام الوری ج 2 ص 94 . بحار الانوار ج 50 ص 22
 
همچنین یکی از یاران به حضرت عرض می کند :
امام پس از تو کیست؟
آن حضرت فرمودند : فرزندم
سپس گفت:آیا کسی که فرزند ندارد چگونه جرات آن را دارد که بگوید فرزندم ؟
راوی همین حدیث گوید:چند روز سپری نشده بود که امام جواد (ع)بدنیا آمد.
اصول کافی , ج 1 ص 286
همچنین ابن قیام واسطی جزو فرقه واقفیه که امامت حضرت رضا(ع) را قبول نداشت ، نزدآن حضرت آمد و به قصد عیبجویی حضرت گفت :
آیا می شود که دو امام در یک مقطع زمانی با هم باشند ؟
حضرت(ع) فرمود : نه مگر آنکه یکی از دو صامت ( خاموش ) باشد .
ابن قیام گفت :
پس چطور برای تو صامت نیست ؟
امام فرمود : چرا . به خدا سوگند خداوند برای من (فرزندی) قرار می دهد که حق وحق خواهان را استواری می بخشد و باطل و باطل خواهان را نیست و نابود میکند.

اصول کافی ج 1 , 321 مدینه المعاجز ج 7 ص 37-275 . موسوعه الامام الجواد

 
داستان تولد امام جواد(ع)
 
علامه  مجلسی (ره) در جلاءالعیون می نویسد: ابن شهر آشوب به سند معتبر از حکیمه خاتون دختر امام موسی کاظم (ع) روایت می کند که :
 
روزی برادرم حضرت رضا(ع) مرا طلبید و فرمود:
 
 ای حکیمه امشب فرزند مبارک خیزران متولد می شود و باید تو در وقت تولد او حاضر باشی.
 
من در خدمت آن حضرت ماندم , چون شب فرا رسید حضرت مرا با خیزران و زنان قابله به حجره آورد و چراغی نزد ما افروخت و از حجره بیرون رفت و در را بر روی ما بست .
 
حکیمه خاتون می افزاید : خورشید امامت با بدنیا آمدنش حجره را نورانی کرد بر آن حضرت پرده نازکی چون جامه احاطه کرده بود و نوری از حضرت ساطع  می شد
 
چون نور مبین را در دامن گرفتم . آن پرده حائل را از خورشید جمالش دور کردم . حضرت امام رضا(ع) به حجره آمد .
 
پس از آنکه حضرت جواد (ع) را در جامه ها  مطهر پیچیده بودیم و حضرت رضا(ع) آن گوشواره  امامت را از ما گرفت  و در گهواره عزت و کرامت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود : از این گهواره جدا مشو .
 
چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد(ع) دیده حقیقت  بین خویش را به آسمان گشود وبه سوی راست و چپ نظر کرد و به زبان فصیح ندا داد :
 
"اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله ." 
 
چون این حالت غریب  را از آن نور دیده مشاهده کردم، به خدمت حضرت رضا(ع) شرفیاب شدم و آنچه دیده و شنیده بودم را به خدمت حضرت عرض کردم .
 
حضرت فرمود :پس از این عجایب  بسیار را بیش از آنچه مشاهده کردی، مشاهده خواهی کرد.
 

منتهی الامال  ج2 ص572و573  ،  المناقب ج4 ص394 ، بحار النوار ج48 ص316



 
القاب امام
 
حضرت رضا(ع) بر اساس نصبی که از پیامبر اکرم (ص) و امیر موُمنان علی (ع) به اورسیده بود فرزند خود را به جواد , زکی , و تقی ملقب فرمودند .
 
به جزء این سه لقب حضرت جواد(ع) دارای القاب دیگری چون , قانع  , مرتضی , نجیب : منتخب , متقی , متوکل , مرض , المختار , عالم   نیز بودند ...
 
اما به جهت جود و سخاوت فراوان مشهورترین لقب امام محمد تقی (ع) به جهت جهت جود و سخاوت فراوانی (( جواد)) است .  ......
 
گذشته از این امام (ع) در بین شیعه و سنی به باب المراد نیز شهرت دارد
 

 کنیه امام جواد علیه السلام
 
کنیه حضرت امام جواد (ع) ابو جعفر است که به وی ابو جعفر کافی نیز گفته می شود ابوجعفر اول کنیه امام پنجم امام محمد باقر(ع) است به طور خاص ابو علی به امام نهم گفته می شود


نظرات 2 + ارسال نظر
رهرو عشق جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.rahroeeshgh.blogsky.com

میلاد نور بر شما مبارک
مفیدوخواندنی بود

سلام دوست خوبم
عید شما هم مبارک

عباس یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام و عرض ادب
آره حق با شماست چند مدتی بوده که من در پاسخ به کامنتهای شما تعلل می کردم . خدا سایه پدرتون را مستدام بداره چون در حالتی بودم که در سوگ از دست دادن پدرم بودم واسه همین نتونستم پاسخ بدهم. البته تمام مطالب وبلاگت را خوندم. خیلی قشنگ می نویسی و اداره می کنی .
آرزوی موفقیت دارم . التماس دعا

سلام
امیدوارم که در این روزهای گرانقدر پدر بزرگوارتان از سفره بابرکت مولایمان علی (ع) متنعم شوند . روحشون شاد .
ممنون از حضورتون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد