بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی








آدمخوارها:


پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند.

هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: “شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید”.آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته باشند.


چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: “می دانم که شما خیلی سخت کار میکنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافتچی های ما ناپدید شده است. کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟”
آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند..
بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید:
”کدوم یک از شما نادونا اون نظافت چی رو خورده؟”
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها گفت:
“ای نادان ! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا را خوردی و رئیس متوجه شد! از این به بعد لطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید”….

چگونه پایان نامه بنویسیم
یا در باب اهمیت استاد راهنما

یک روز آفتابی، خرگوشی خارج از لانه‌ی خود با جدیت هرچه تمامتر در حال تایپ کردن بود. در همان حال، روباهی او را دید:
روباه: خرگوش، داری چیکار می‌کنی؟
خرگوش: دارم پایان نامه می‌نویسم!!
روباه: جالبه، حالا موضوع پایان نامه‌ت چی هست؟
خرگوش: در مورد این که یک خرگوش چطور می‌تونه یک روباه رو بخوره!!
روباه: احمقانه است، همه می‌دونن که خرگوش‌ها، روباه نمی‌خورند!!
خرگوش: مطمئن باش که می‌تونن، من می‌تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا!!
خرگوش و روباه با هم داخل لانه‌ی خرگوش شدند و بعد از مدتی خرگوش به تنهایی از لانه خارج شد و به نوشتن خود ادامه داد. در همین حال، گرگی از آنجا رد می‌شد:
گرگ: خرگوش چی داری می‌نویسی؟
خرگوش: دارم روی پایان نامه‌م که یک خرگوش چطور می‌تونه یک گرگ رو بخوره، کار می‌کنم!!
گرگ: تو که تصمیم نداری این مزخرفات رو چاپ کنی؟
خرگوش: مساله‌ای نیست، می‌خواهی بهت ثابت کنم؟
بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند. خرگوش پس از مدتی به تنهایی برگشت و به نوشتن ادامه داد.

اما در لانه ی خرگوش چه خبراست؟!!
در لانه ی خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان‌های روباه و در گوشه‌ای دیگر موها و استخوان‌های گرگ ریخته است.. در گوشه‌ی دیگر لانه، شیر قوی هیکلی در حال تمیز کردن دهان و دندان خودش است!!
نتیجه: هیچ مهم نیست که موضوع پایان‌نامه چه باشد.
هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخوری در مورد پایان‌نامه‌تان داشته باشید.
مهم این است که استاد راهنمای!! شما چه کسی باشد؟






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد