بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

تبریک



نظرات 3 + ارسال نظر
هستی یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com

سلام
من هم این روز فرخنده رو بهتون تبریک میگم

ری را یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

سلام. دل دوستی را شاد کنیم همانگونه که او دوست دارد دل دیگران را شاد کند! یک شعر ...

بازی خدا و یک عروسک گلی

زیر گنبد کبود
جز من و خدا
کسی نبود
روزگار
رو به راه بود
هیچ چیز
نه سفید و نه سیاه بود
با وجود این
مثل اینکه چیزی اشتباه بود
زیر گنبد کبود
بازی خدا
نیمه کاره مانده بود

***
واژه ای نبود و هیچ کس
شعری از خدا نخوانده بود
تا که او مرا برای بازی خودش
انتخاب کرد

***
توی گوش من یواش گفت:
تو دعای کوچک منی
بعد هم مرا
مستجاب کرد

***
پرده ها کنار رفت
خود به خود
با شروع بازی خدا
عشق افتتاح شد

***
سالهاست
اسم بازی من و خدا
زندگی ست
هیچ چیز
مثل بازی قشنگ ما
عجیب نیست
بازی یی که ساده است و سخت
مثل بازی بهار با درخت

***
با خدا طرف شدن
کار مشکلی ست
زندگی
بازی خدا و یک عروسک گلی ست

ممنون از شعر زیبایی که زدید.

حسین دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:01 ق.ظ http://hr-memories.blogsky.com/

سلام
مرسی سر زدی
من شما رو لینک دادم
بازم بهم سر بزنی هاا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد