بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

شمع تولد

باران می زند

وعطر کاهگل می پیچد

در کوچه باغ !

به مژگانم امتداد حضورت را

جارو می کشم

نگاهم منتظر است تا تو بیایی

نه یک روز ،نه چند روز،چهل روز !

عاشقانه هایم برای تو

نه یک بار،نه چند بار،چهل بار!

چله ها گذشت در انتظار آمدنت

وتو نیامدی ای زیباروی

شمع تولدی برایت گرفته ام

یادم نیست چند ساله شده ای ؟

اما امروز فقط یک شمع روشن می کنم

بیاد کسی که در روز تولدش هم غایب است !



یک شمع

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ http://bayadehazrateeshgh.blogsky.com/


چه راحت احساس را می نویسید... چه راحت می توانید انتظارتان را فریاد بزنید ... خوشا به حال شما .

سالهاست که از دل می نویسم ! اما تا کنون قلمم ! دستم ! هیچ کدام جسارت نکرده اند ! بنویسند از انتظاری که میدانم ! آمدنش نشانی است از حق ... که عاشق این انتظارم ! که میدانم آمدنی دارد ! .. نمیدانم که هستم ! نیستم !‌... اما میدانم .. منتظر آمدنش هستم ! هرچند نباشم !

دوست خوبم این یاری که برایش می نویسیم یا گریه می کنیم یا انتظارش را فریاد می زنیم . به دل ما می نگرد که آیا مثل ظاهر منتظر هست یانه؟
خوش به حال کسی که انتظار در اعماق قلبش زبانه بکشد حتی اگر زبانش در بیان قاصر باشد. که موعود ما جانهای منتظر را به بالاترین بها برمی دارد.

زهـرا چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام دوست خوبم
عیدت مبارک
انشاءالله عیدی امشب ظهور آقا باشه
التماس دعا
http://www.negarkhaneh.ir/UserGallery/2011/7/irgraphist_13120000_1.jpg

سلام دوست عزیز
عید شما هم مبارک.به همه آرزوهای خوبت برسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد