بهار بی خزان
مذهبی - اجتماعی - ادبیبهار بی خزان
مذهبی - اجتماعی - ادبی
سلام ای مهربانترین آقای دنیا !
گرچه خانه ام مجازی و
ستونهایش نوشتاری است
ولی حقیقت نگاهتان
در تک تک واژه هایم
جاری است !
ادامه...
روزانهها
همهپیوندها
دستهها
ابر برجسب
آیت الله بهجت مرحوم دولابی انتظار امام علی (ع) اربعین ظهور دروغ امام رضا (ع) روزه رمضان داستان انگیزشی آقای دولابی شهید آوینی امام زمان (عج) امام حسین (ع)جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- فروردین 1399 1
- شهریور 1398 2
- مرداد 1398 2
- تیر 1398 9
- خرداد 1398 4
- اردیبهشت 1398 3
- فروردین 1398 1
- اسفند 1397 2
- بهمن 1397 3
- دی 1397 1
- آذر 1397 3
- آبان 1397 15
- مهر 1397 18
- شهریور 1397 14
- مرداد 1397 13
- تیر 1397 12
- خرداد 1397 19
- اردیبهشت 1397 1
- اردیبهشت 1394 5
- فروردین 1394 13
- آذر 1393 5
- آبان 1393 7
- مهر 1393 2
- شهریور 1393 3
- مرداد 1393 10
- تیر 1393 8
- خرداد 1393 6
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 6
- اسفند 1392 5
- بهمن 1392 7
- دی 1392 6
- آذر 1392 6
- آبان 1392 6
- مهر 1392 11
- شهریور 1392 12
- مرداد 1392 12
- تیر 1392 16
- خرداد 1392 16
- اردیبهشت 1392 31
- فروردین 1392 13
- اسفند 1391 15
- بهمن 1391 6
- دی 1391 6
- آذر 1391 11
- آبان 1391 13
- مهر 1391 19
- شهریور 1391 24
- مرداد 1391 25
- تیر 1391 27
- خرداد 1391 29
- اردیبهشت 1391 27
- فروردین 1391 16
- اسفند 1390 29
- بهمن 1390 50
آمار : 341744 بازدید
Powered by Blogsky
حس تازه
من نوشت
طرح یک جفت چشم سیاه افتاده بود روی پنجره
خاطره آدمها مثل منظره خیابانها سریع می گذشتند
هر کدام از عزیزانش در گوشه ای از این خاطره ها مرده بودند !!
اگر فراموشی ونبودن عزیزی اسمش مرگ نیست !
پس چه باید خواندش ؟
شاید هم او مرده ولی حواسش نبود !
مرگ یعنی بی حسی ! زیستن بدون لمس هر طعمی !
و او مدتها بود که از عالم آدمها جدا افتاده
و تلخی وشیرینی برایش یک طعم بود !
دانه های اشک سر خوردند روی پنجره
دیگر هیچ تصویری نبود نه از آدمها و نه خیابانها !
جاده ای بود تا بی نهایت
ودلی که می خواست یکه وتنها همسفر جاده شود .
تنهای تنهای بدون آدمها !
بدون سنگینی پوست تن !
رسید به یک حس تازه
حس آشنا یی با یک آشنا
لمس یک مهربانی از نوع دیگر!
فهمیدن معنای جاده بی انتها و تنهایی
باید رفت ! باید گذشت تا رسید
به دنیای نور و مهربانی !
رها
سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:41 ب.ظ
قشنگ بود
تشکر از حضورت دوست عزیز!
سلام خسته نباشید آجرکم الله
سلام
ممنون شما هم در پناه حق موفق و موید باشید.
سلام
چه زیبا حس رسیدن به خدا رو توصیف کردید!!
سلام
ممنون از همراهیتون
به نظرم هر چه انسان تنها تر می شه خدارو بیشتر احساس می کنه !
به نظر من انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که به همنوع خودش کمک میکنه حس شادابی و خوشبختی بهش دست میده و هر چقدر در این راه بیشتر گذشت کنی موفقتری.
همانند امام حسین که با گذشت از تمام دلبستگی های خود یادش جاودانه شد.ما همیشه به یادت هستیم هیچ وقت فکر نکن تنهایی
سلام
ممنون خواهری جونم !
هر نوع سختی زندگی یک خاصیتی داره و انسان را در برابر مشکلات آماده تر می کنه . شاید خاصیت تنهایی هم تقویت روحیه همدردی با آدمهای دیگه باشه به قول شما !
سلام رها جان
مطالبت خیلی قشنگ بود.حیف که دیر رسیدم ولی خدا رو شکر مطالب هنوز تازگی خودشو داره
سلام دوست عزیزم
دیر به دیر می آی که دل ما حسابی تنگ بشه ! خوشحالم که دوباره صداتو شنیدم.
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته
.
.
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند
وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
.
وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش
.
.
نگرانش میشوم
دلتنگش میشوم
.
.
وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم که حقیقی ست
.
.
هرچند کنار هم نباشیم
هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم،
من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم
هر کجا که باشد
فضای مجازی برای بعضی ها خیلی خوبه چون پشت سر نوشته هاشون قایم می شن و شخصیتی از خودشون می سازن که آرایش شده ! یعنی آن چیزی که خودشون دوست دارن به نظر بیا ن نه آن چیزی که واقعا هستن . ولی بعضیها هم هستند که همون طور که در عالم واقع زندگی می کنن در فضای مجازی هم رفتار می کنن .اگر از شادی ها می نوسند شور ونشاط واقعیه واگر از غمها وغصه ها می نویسن هم واقعیه . این علامت یک انسان رشد یافته وسالمه که نیازی به پنهان کاری نداره.
ومطمئنم شما دوست عزیزم هم از دسته دومی ! بدون تعارف واز صمیم قلب می گم.
خوبه که دیر به دیر میام تکراری نمیشم
چه زود بیای چه دیر هیچوقت تکراری نمی شی دوست عزیز!
چـﮧ ڪَسـے مـے گویـَב בورے ســَـرבے مـے آورב ؟
وَقتـے ڪـﮧ هَنــوز بـا یـاבَت ،
بَنـב بَنـב وجــوבَم گـَـرم مـے شوَב ...
ممنون دوست عزیزم