بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

قهرمان ایرانی

من نوشت




قهرمانان ایران ! درود بر شما !!


درود بر شما که در این روزهای سخت تحریم  و فشارهای اقتصادی نام ایران و ایرانی را پر آوازه ساختید

 و ثابت کردید که با دستان خالی هم می توان پنجه در پنجه قوی ترین اسطوره های فوتبال انداخت.

شما به نا امیدان و خودباختگان ثابت کردید که هرجا هویت ایرانی  خود را پیدا کنیم پیروزیم و سرافراز !

هرچند که در ظاهر ببازیم یا نتوانیم صعود کنیم ولی طعم شیرین پیروزی در کام ماست . 

پیروزی که به بهای  غیرت و تلاش خستگی ناپذیر شما بدست آمد ،

و تا سالهای سال هرکجا یک ایرانی درد مند می شود قوت قلب اوست .

پیروزی که نه تحریم در آن اثر داشت و نه تبلیغات  مسموم ! برچسب تروریست به شما نچسبید و نمایش عالی از فرهنگ و تمدن ایرانی نشان دادید .

خدا قوت ! خدا قوت قهرمان !قهرمانیت مستدام !!


رها تا دشت !

من‌  نوشت 


گاهی وقت ها دلت می گیرد از دست آدمها -از دست توقعات بیجا و شکوه وناله هایشان -از مریضی -بی پولی-عروس -پسر -دختر .

خلاصه در یک لحظه می بافند بهم تار وپود غم را و تا به خود می آیی لباسی برتنت کردند .آن وقت بیا و در تنهایی  -رج رج -تار ناله و پود شکوه از هم بگشا .

اینجاست که چون غزالی تیز پا در پی راه فراری .می خواهی بروی! فقط بروی !تا دشت های سبز !آن جا که سبزی یک‌دست خدا -گل های مخملین دارد .دیوارها بی پنجره اند و غم ها را حصاری برای دربند کشیدن نیست .آنجا شاید بهشت موعود است و من حوای سردرگم !!


علمدار کربلا

من نوشت



http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/new_folder/%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%DA%A9%20%DB%8C%D8%A7%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%20%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87.gif



کاروان حسین (ع) هرلحظه به سرزمین موعود نزدیک می شود

اینجا همان طور سینا است

که موسی کلیم (ع) به  هوای جستن  آتش ترک زن و فرزند کرد

اینجا همان کوه صفا ومروه است

که ابراهیم خلیل (ع)از مهر پدری گذشت و اهل و فرزند رها  کرد


اینجا کرب و بلاست 

که جایگاه کرب واندوه و ناله و بلاست!



 

ادامه مطلب ...

چشم انتظار


من نوشت



بنام خدا



بوی زرشک و زعفران به خلوت پیاده ها می وزید و مسیر رفتن را عطر خاطره ها هموار می کرد .

از میدان شهدا تا حرم تنها وسیله رفتن شوق پاهای پیاده بود و بیتهای این شعر چقدر با احوالم جور بود !!
 
این راه اگر خاره و خارا بطلب !

 گر قابل آبله است این پا، بطلب

 (دست از طلب ..) آه، فال خوبی آمد
 
یعنی ته مطلب اینکه آقا ! بطلب
 
مرغ خیال پر کشید تا عظمت خلفای بنی عباس ! آنجا که هارون بر پشت دراز می کشید و به ابرهای

آسمان می گفت : ای ابرها ! به هر کجا می خواهید بروید که آنجا ملک هارون است!
 
آنجا که مامون سرمست از باده خلافت روح لطیف شما را به زنجیر کشید و برکارهای  نامشروعش 

مهر بهترین آفریده خدا را زد !
 
حالا هر کدام در زیر عظمت نام شما محو شده اند و هیچ نام ونشانی از زندگی پرطمطراقشان نیست !!
 
در عوض هر روز که می گذرد صحن و سرای  ضامن آهو زیباتر و باشکوه تر می شود و هربار نگاهم

بیشتر گم می شود در هندسه منظم آیینه کاریها و نقش ها و اسلیمی ها ! خانه ای از بهشت که

مهمانی اشک و آب همیشه در آن جاری است ،آب سقاخانه و اشک های بی ریای زائرها !
 
امروز همه با هم مهربان بودند و گل وشیرینی بهم تعارف می کردند . هرکس بخاطر رضای تو می

کوشید : یکی از زائران پذیرایی می کرد ، یکی صلواتی واکس می زد و یکی سعی می کرد که حداقل

امروز شاد باشد و از دیگری نرنجد !!
 
و من به این می اندیشیدم که اگر یک روز می توان خوب و مهربان بود و با دیگران شادی ها را تقسیم

کرد و از رنجها کاست ، چرا هر روز نتوان ؟
 
اگر روز تولد امامی آنقدر زیباست ، اگر امام مهربان بیاید چه می شود؟
 
و من از امروز منتظرم تا آن روز – از کنار همین چلچراغها  و همین صحن های باشکوه ! از روز تولد تو تا

تولد تمام بشریت همچنان منتظر خواهم ماند !

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)- الهم عجل لولیک الفرج

 


آرزوی من

من نوشت



بنام خدا



 دیشب یک برنامه ای تو تلویزیون می دیدم که گزارشگر از مردم می پرسید: آرزوتون چیه؟

یکی می گفت : خونه بخرم. یکی می گفت : شرایط اقتصادی بهتر بشه . یک نفر دیگه جالب بود می گفت : پول و امکانات داشته باشم فعالیتهای قرآنی انجام بدم و...

البته این آرزوها هیچکدوم بد نیست ولی واقعا به فکر افتادم که آرزوی اصلی ما تو زندگی چی باید باشه؟ و اولویت با کدام خواسته و آرزوست؟


چون در حقیقت  این  اولویت های ماست که به زندگیمون جهت میده نه خواسته های ما !



پی نوشت : با تشکر از حضور و راهنمایی سازنده دوستان مطلبی راجع به تفاوت امید و آرزو دیدم که در ادامه می آید :


 امید یا همان رجاء، صفتی پسندیده و مطلوب است ، درحالیکه آرزو یا همان امل، خصلتی ناپسند و رذیلتی اخلاقی محسوب می‌شود. در تعریف امید گفته اند: «الرجاء توقع ما ینبغی و تیسر اسبابه و یحسن مابه _ امید، توقع چیزی است که سزاوار باشد، حصول مقدمات آن میسر باشد و عاقبتی نیک داشته باشد.» اما آرزو چنین تعریف شده است: «الامل توقع ما لاینبغی و لم یحسن مابه و لم یتهیأ اسبابه _ آرزو، توقع داشتن چیزی است که سزاوار نباشد، عاقبتش نیک نبوده و اسبابش مهیا نباشد.» لذا منشاء امید عقل خواهد بود اما منشاء آرزو خیال و وهم می‌باشد. به همین دلیل شخص امیدوار، انتخابگر امری خوش عاقبت است و برای رسیدن به آن، مقدمات لازم را هم مهیا می کند در حالیکه شخص آرزومند تلاش خود را برای رسیدن به مقصد بدفرجامی به شکل ناشایستی به هدر میدهد!

ان شاالله که در زندگی همیشه امیدوار وموفق باشید.


جادوی مهربانی


من نوشت



بنام خدا



چه بخواهی چه نخواهی

بعضی ها به هزار ویک دلیل که

شاید یکی راهم ندانی

تورا دوست خواهند داشت!

اما برخی

به هزار ویک بهانه

و شاید هم بی بهانه

از تو متنفر خواهند بود !

و در این میان

خیل عظیم آدمهای بی تفاوت

که بودن یا نبودنت اصلا

اثری بر آنها ندارد !



ولی با این حال تو مهربان بمان

و مگذار چرخه مهر در زندگیت

متوقف شود

چرا که با مهربانی

روز به روز کسانی که دوستت دارند

دلیل بیشتری برای دوست داشتن پیدا می کنند

و بی تفاوتها به این نتیجه می رسند

که (دنیای با تو ) بهتر از (دنیای بی تو) است

و کسانی که که از تو متنفرند

بهانه کمتری برای آزارت می یابند !!




یاد شما!

من نوشت     





سلام آقای مهربان

می نویسم برای شما

نه به حکم عاشقی برای معشوقش

که این بسی جفا است !!!

زیرا که عاشق هماره رنگ از معشوق می پذیرد

و روی سیه از گناه من کجا نشان از سپیدی و لطافت باور شما دارد؟؟

می نویسم برای شما

چرا که کم کم یادتان بزرگ می کند من را

آنجا که بجای تماشای سانت به سانت قد کشیدنم در آینه

از طعنه های گوشه و کنار با لبخند رد می شوم

آنجا که بجای ذوق کردن از عنوان های ظاهری دکتر و مهندس

دلم دیگر به هیچ رنگ و مقامی خوش نمی شود

آنجا که بجای گشودن بقچه دلتنگی پیش هر کس و ناکس

گوشه سجاده آرام می گریم و شکایت پیش تو می برم

یاد شما آرامشی است در طوفانهای گاه و بیگاه زندگی

غربالی است که محبت خالص را جدا می کند

و دوستی های دروغین را دور می ریزد

یاد شما کم کم بزرگم می کند

و همین برایم کافیست !

 

مادر ادب !


من نوشت







آقا جان یابن الحسن ! گفته بودی  :

هر جا که روضه عمویم عباس (ع) را بخوانند

سراسیمه خودم را می رسانم.

بی گمان امشب به بالین مادری می آیی

که تا آخرین نفس روضه عباس می خواند !



مادر

من نوشت





عید امسال در سایه ای از چادر مشکی پیچیده بود و هر کجا قدم می گذاشتی ، نام فاطمه (س) در میان پرچم های سیاه می درخشید.

مادر نامی بزرگ است .

یعنی ام ، یعنی پایه و ریشه واساس

و فاطمه (س) پایه و اساس همه خوبی هاست .

ریشه همه پاکی هاست.

نهاد تمام فطرت های پاک بشری است .

و بی شک هر نیک نهادی خود را منسوب به او می داند وفرزند او!

مادر کسی است که گوشت و پوست وتمام وجودمان از اوست.

و جسم ناتوان ما را تا توانایی همراهی می کند.

ولی فاطمه (س) شاه بیت غزل (لولاک )* است .

و کسی است که درتمام عمر در مسیر افراط وتفریط ها

روح و جان ما را به منزل تعادل وتکامل می رساند.

فاطمه (س) مادر معنوی همه ماست


ما چگونه فرزندی هستیم ؟


+ بی بی جان ! بی نشان تر از مزار تو احوال فرزندان توست

که نشانی از مادر نبردند

خودت راه هدایت را به ما نشان بده !


++عن اللّه تبارک و تعالی : یا أحمد، لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علیٌ لما خلقتُک و لو لا فاطمه لما خلقتکما؛ أی احمد، اگر تو نبودی ، افلاک را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود، تورا خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی کردم "


+++

دفتر غم را که گشودند

آسمان هم گریست

بی ریا و یک باره

باورم نمی شد

بعد از گذر روزها

بازهم در این سرا

قدم بگذارم

نغمه اذان در گوشم بپیچد

و نسیم جان بخش دعوتت

قدمهایم را بنوازد !

پایان همه قصه هایم

به نام رضا (ع) می رسد

تسلیتی به فرزند تسلای دل است

و دعای خیری برای همه دوستان


اجرتان با حضرت زهرا (س)


و عزاداریتان قبول !

 

 

مهربانی از جنس دیگر


من نوشت





sihLm5d_506.jpg


 

کسی را بدون مِهر
توان زنده بودن نیست
محبت نقشی بر فرش زندگیست!



مرگ رهزن این ره نیست

چرا که تنها

تصویری را به خاطره ای می پیوندد !
مثل عطر پرتقال مادر بزرگ
که هنوز شبهای امتحان در خانه می پیچد
یا طنین پندهای مادر
که در نگاه پر مهر هر مادری جریان دارد !



دیریست اما مهربانی را ز جنسی دگر یافتم

ماورای کلام و نگاه و خاطره

مهری بدون هیچ یادگاری !
شاید بازتابی از خود تا بی نهایت
و بازگشتی برتر و زیباتر به خود !


  ادامه مطلب ...