زینب آخر این شبِ تاریک را سر میکند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر میکند
.
یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جویی نمود. حضرت فرمود: آیا میدانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت میرسد آنچه را که میگویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و ۸ رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شبها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.
غزل غزل ترانه ام تقدیم تو
ای پاکترین مرد خدا
ای سر آغاز ونهایت وجودت
همه خانه خدا
پژواک صدای آخرین فرستاده پروردگار را از عمق تاریخ می شنوم .
یا علی من وتو پدران این امت هستیم.
ای پدر حقیقی همه عالم روزت مبارک!
یک هنرمند خوش ذوق با استفاده از تکنیک عکاسی فوق سریع، تصاویر خارق العاده ای از لحظه فروریختن قطرات رنگ به شکل گل و گلدان خلق کرده است.
«جک لانگ»، هنرمند عکاس و خالق مجموعه عکس های دیدنی «گلدان و گل» (Vessels and Blooms) آزمایشهای مختلف و برنامهریزی بسیار دقیقی برای فرو ریختن قطرات رنگ و ایجاد این تصاویر شگفت انگیز انجام داده است.
«لانگ» تکنیک ویژه خود برای خلق این تصاویر را توضیح نمی دهد و تنها به مخلوط کردن آب، مواد غلیظ کننده، رنگدانه و رنگ برای تهیه مخلوط نهایی اشاره می کند
خشکیده ام
خشکیده تر از آن که
کودکی به امید سیب
شاخه ام را تکان دهد
یا رهگذر به تمنای سایه
تکیه بر قامتم زند
یا اینکه زن همسایه
حصار پیچک باغچه کند!
خشکیده ام
خشکیده تر از آن که
زاغکی بر برگهایم لانه کند
یا اینکه دار نقش تنهایی
بر شانه ام زند
یا عاقبت موریانه
ریشه ام را زبن در آورد!
اولین خاطره
بین کربلا ونجف- نزدیک منطقه حله کنونی در کشور عراق زیارتگاهی است که یاد آور معجزه رد الشمس (بازگشت خورشید) می باشد.داستان از این قرار است که در بازگشت از جنگ نهروان حضرت علی (ع) ویارانش موقع نماز عصر به نزدیک این منطقه می رسند .ولی ایشان در این منطقه نماز نمی خوانند وبه سرعت دور می شوند تا جاییکه خورشید غروب می کند ونماز قضا می شود ودر دل یاران نسبت به ایشان شکی پدید می آید.دراین موقع ایشان وضو می سازند و به اذن خدا خورشید را فرامی خوانند .آسمان یکبار ه روشن می شود ونماز می خوانند ودوباره شب فرا می رسد.
البته معجزه ردالشمس یکبار دیگر هم در زمان حیات پیامبر (ص) توسط حضرت رخ می دهد که آنهم درنوع خودش بسیار در خور تامل است.
تقدیر این بود که قبل از زیارت نجف به این مکان بیایم.مکانی بود بایک حیاط وسیع که درایوان آن یک ماکت کشتی مانند- منقش به اسامی ائمه گذاشته بودند ومن را یاد علمهای عزا می انداخت.
روی در ودیوار پر بود از سخنان امام علی (ع) که از میان آنها خطبه بدون الف وخطبه بدون نقطه مولا توجهم را جلب کرد.براستی علی که بود؟غیر از دنیایی از فصاحت وبلاغت؟
من که هر چه تلاش کردم نتوانستم یک جمله زیبای بدون الف یا بدون نقطه بسازم!
گویی صدای اورا می شنیدم که می گفت: ای مردم از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم.
با خودم عهد کردم که اول حاجتم از حضرت طلب معرفت باشد.
بعد از زیارت به طرف نجف رفتیم. از محل پارک ماشینها تا حرم مسافتی طولانی بود که بدلایل امنیتی باید پیاده می رفتیم.مسیر مان تا حرم از کنار بازار اصلی نجف می گذشت .عقل به من می گفت که حواسم به زیارت باشد امادلم یواشکی سرک می کشید وجنسها را برانداز می کرد!
قسمت آخر راه را با ماشینهای حرم رفتیم.نزدیک حرم صف طولانی جمعیت توجهم را جلب کردم فهمیدم آنجا منزل آیت الله سیستانی است ومردم برای حل مشکلشان نوبت گرفته اند.