بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

هدف

روانشناسی

این آزمایش در یکی از
خانه های سالمندان کشور آمریکا به انجام رسید و نتیجه آن دیدگاه روانشناسی را تغییر داد. اکثر مردم از این آزمایش و نتایج آن بی خبرند. در این خانه ی سالمندان، پیرمردها و پیرزن هایی زندگی می کردند که اکثرا دچار بیماری های گوناگونی بودند و تنها برای چند ماه نقش میهمان را در این خانه بازی می کردند. تمام میهمانان این خانه می دانستند که دیگر مدت زیادی زرق و برق دنیا را نخواهند دید و کارکنان این خانه یا همان میزبانان نیز از این موضوع با خبر بودند لذا تمام تلاش خود را می نمودند تا این چند صباح باقی مانده آنها در آرامش سپری گردد.

ادامه مطلب ...

گاهی لیوان آب را زمین بگذارید

روانشناسی



استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقیقا «وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
ادامه مطلب ...

داستانهای جالب

روانشناسی


سرنوشت


در طول نبردی مهم و سرنوشت ساز ژنرالی ژاپنی تصمیم گرفت با وجود سربازان بسیار زیادی که داشت حمله کند. مطمئن بود که پیروز می شوند اما سربازانش تردید داشتند و دودل بودند.

در مسیر میدان نبرد در معبدی مقدس توقف کردند. بعد از فریضه دعا که همراه سربازان انجام شد ژنرال سکه ای در آورد و گفت:” سکه را به هوا پرتاب خواهم کرد اگر رو آمد، می بریم اما اگر شیر بیاید شکست خواهیم خورد”.

“سرنوشت خود مشخص خواهد کرد”.

ادامه مطلب ...

نیروگاهی به نام عشق

اجتماعی



شکل و شمایل دنیا را، چه چیزهایی مشخص می‌کند؟ دنیا را چه چیزهایی عوض می‌کند، تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و مسیرش را تغییر می‌دهد؟ بعضی‌ها می‌گویند قدرت اراده انسان‌ها است که تاریخ را می‌سازد و اجتماع و روابط بین انسان‌ها را. بعضی می‌گویند نیاز است. بعضی‌ها می‌گویند عقل و تعقل و دوراندیشی است. بعضی‌ها می‌گویند حس تملک و مالک شدن است. ظاهرا قوی‌ترین استدلال، مربوط به همان قدرت اراده است. به قول شوپنهاور، فیلسوف بدبین آلمانی، گاهی وقت‌ها شما ممکن است کسی را با روش‌های منطقی قانع کنید، اما طرف زیر بار حرف شما نرود. در این صورت شما نه با مغز و اندیشه طرف مقابلتان، که با قدرت اراده او سر و کار دارید؛ اراده‌ای که نمی‌خواهد این حرف را قبول کند، هر چقدر هم که شما خودتان را بکشید.

ادامه مطلب ...

مسابقه ی قورباغه ها


 




روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با

هم مسابقه ی دو بدند .
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود .
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ...
و مسابقه شروع شد ....
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند .
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید :
" اوه,عجب کار مشکلی !!"
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند ."

ادامه مطلب ...

قدرت اندیشه در 4 داستان کوتاه


         
          داستان الاغ

          

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روزاتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد

کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
            برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد
            کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند  چاه را با خاک  پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد.
            مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.

            **نکته:*
            مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
            اول: اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.*
             *دوم: اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.*
ادامه مطلب ...

شجاعت


    روزی شیوانا متوجه شد که باغبان مدرسه خیلی غمگین و ناراحت است. نزد او رفت و علت ناراحتی اش را جویا شد. باغبان که مردی جاافتاده بود گفت: راستش بعدازظهرها که کارم اینجا تمام می شود ساعتی نیز در آهنگری پای کوه کار می کنم. وقتی هنگام غروب می خواهم به منزل برگردم هنگام عبور از باریکه ای مشرف به دره جوانی قلدر سرراهم سبز می شود و مرا تهدید می کند که یا پولم را به او بدهم و یا اینکه مرا از دره به پائین پرتاب می کند. من هم که از بلندی می ترسم بلافاصله دسترنجم را به او می دهم و دست خالی به منزل می روم. امروز هم می ترسم باز او سرراهم سبز شود و باز تهدیدم کند که مرا به پائین دره هل دهد!
ادامه مطلب ...

حصار چوبی


پسر بچه ای تند خو در روستایی زندگی می کرد. روزی پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هربار که عصبانی میشود و کنترلش را از دست میدهد باید یک میخ در حصار بکوبد. روز نخست پسر 37 میخ در حصار کوبید. اما به تدریج تعداد میخ ها در طول روز کم شدند.
 
ادامه مطلب ...

«تاثیر نماز بر اختلال شخصیت نارسیتیک»

حضرت علی (ع) : نماز، داروی تکبر است.
 
نارسیس ( نرگس ) نام پسر جوان افسانه ای است، که در دوران کهن، تصویر خود را در آب زلالی دید و یک دل نه صد دل، عاشق خود شد !؟! و این داستان عجیب، وجه تسمیه ای برای معرفی نوعی اختلال شخصیت موسوم به اختلال شخصیت خود شیفتهnarcissistic personality disorderگردید افراد مبتلا به این اختلال، با احساس عمیق اهمیت شخصی، احساسات خود بزرگی بینی و به نوعی، اعتقاد به بی نظیر بودن خودشان مشخص هستند ! این اختلال عمیق شخصیت که در اوایل بزرگسالی به ظهور می رسد، روی افکار، اعمال و رفتار شخص به شدت تاثیر می گذارد بدین نحو که آنان خود را آدم های خاصی می پندارند و انتظار دارند که به طور خاصی، با آنان مدارا شود، اینان هرگز تحمل انتقاد را ندارند و چنانچه کسی از آنان انتقادی بکند، دچار خشم می گردند یا ممکن است چنان به رفتار خود اطمینان داشته باشند که شخص انتقاد کننده را جز ابلهی به شمار نیاورند و نسبت به انتقاد او، کاملا بی تفاوت باشند
ادامه مطلب ...

روانشناسی زن ومرد (قسمت6)

 

 فهم

 

 

هم چنان که در بخش ادراک بیان شد فهم یک طبقه از دریافت است.فهم فرآیندی بسیار پیچیده در موجود زنده دارد.تحقیقات اخیر نشان می دهد که گیاهان نیز می فهمند. 

 

مادر زندگی روزانه کارهایی می کنیم که در مجموع ساده بشمار می آیند وبیش از 40 گرم مغز نیاز ندارند.شاید یکی از کارهای سخت مغزی درس خواندن باشد که برای این کار همام 40گرم مغز کافی است.درحالیکه خداوند1500گرم مغز به انسان مرحمت کرده وماهنوز سرگردانیم! 

 

اولین نیاز مادر فرآیند فهم قشر مغز است. پس از آن ما به تجارب شخصی( self-expreince) نیاز داریم. تجربه های شخصی مادر فرآیند فهم موثرترین وثمربخش ترین عناصر است

من همیشه درخواست کرده ام که فرزندان خود را مستقل بپرورانید .مادر فرآیند فهم نیاز بسیار زیادی به تجربه شخصی داریم-ماباید خودمان درس بخوانیم-باید در راه رفتن آنقدر بیفتیم تاراه رفتن رایاد بگیریم. امروزه باکمال تاسف بعضی والدین چنان با بچه ها ودر خدمت آنها زندگی می کنند-با آنها درس می خوانند -دیپلم ولیسانس می گیرند که در واقع فرزندانی بار می آورند که معلول روانی اند! 

 

ادامه مطلب ...